الف) راهبرد رشد مبتنی بر حمایت از فقرا: این راهبرد به فرایند رشد از دیدگاه کاهش فقر و ایجاد رفاه می نگرد. ایجاد در آمد در مرکز توجه این راهبرد قرار دارد. علاوه بر کاهش فقر، به خدمات اجتماعی، شبکه های امنیتی، زنان، توسعه روستایی و ساختار مالیاتی مبتنی بر جانبداری از فقرا توجه می شود. اغلب دولتهای کشورهای در حال توسعه، دستیابی به فناوری اطلاعــات و ارتباطات را به عنوان زمینه ای برای افـزایش رشد اقتصادی قلمداد می کنند. با وجود برخی موارد موفق، باید به این نکته توجه شود که تحقق آنها به خاطر شرایط ویژه ای ( مانند سطح بالای سواد) بوده است.
در یکی از جمهوری های آفریقا، استفاده از اینترنت برای ارائه اطلاعات توریستی موفقیت زیادی به همراه داشته است. همچنین، فروش محصولات روستاییان از طریق اینترنت و درآمد بالای کشاورزان کامرونی در نتیجه به روز شدن اطلاعات مربوط به وضعیت عرضه و تقاضای کاکائو در نتیجه پیگیری این راهبرد بوده است.
ب) راهبرد معیشت پایدار: درایــن رویکرد جنبه های مختلف زندگی در مناطق محروم بررسی و تحلیل می شود. براین اساس به ساختارهای اساسی همچون: کشاورزی، تفاوت در آمد و زیر بناهای مناطق روستایی توجه می شود. از این گذشته، مواردی مانندمحرومیت ناشی از تبعیض، حاشیه نشینی، بیزاری و تحقیر مورد توجه قرار می گیرد. دیگر موارد قابل توجه نیز عبارتند از : آسیب پذیری (درمقـابل شوک خارجی و تنشهای داخلی) و ناامنی(مخاطرات جانی ناشی از وضعیت اجتماعی، جنس یا نژاد). با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می توان نیاز های فقرا را به نحو موثر تری شناسایی کرد. نکته کلیدی، شناسایی و تعیین آن دسته از نیازهای اطلاعاتی اساسی است که تاثیری معنی دار بر کیفیت زندگی فقرا دارد. استفاده از زبان محلی و ایجاد فرصت باز سازی یا حفظ دانش محلی در این زمینه یک اولویت است.
با انعکاس اولویتهای مربوط به افراد جامعه، پروژه های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتبـــــــاطات از رویکرد های امرار معاش در بر گیرنده تمام افراد جامعه استفاده می کنند. در نپال و هندوستان از طریق برنامه های رادیویی- اینترنتی بدون برقراری تماسهای فردی،توانسته اند اطلاعات ارزشمندی به مردم ارایه کنند.
ج) راهبرد حقوق بشر و توانمندی: دراین رویکرد، توسعه عبارت است از دستیابی فرد به حقوق فردی و اجتماعی خویش. توزیع دوباره قدرت سیــــــاسی و اهداف مربوط به توانمند سازی افراد برای ایجاد تغییرات سیاسی که جنبه ای دراز مدت از کاهش فقر است، از پایداری مطمئن تری برخوردار است. تحقق چنین تغییرات اجتماعی مستلزم دانش و سازمان دهی است.
از این طریق می توان با شفافیت بیشتری منابع لازم را تخصیص داد، فرایند های انتخابی را به انجام رساند و داده ها را شناسایی و تحلیل کرد. همچنین، فرایندمشاوره در سطح وسیعتری از جامعه تحقق می یابد و ایجاد شفافیت، تسهیل در تمرکز زدایی و استفاده از اهرمهای جامعه مدنی مورد توجه قرار می گیرد. از این طریق، افراد در فرایند های تصمیم گیری دخالت می کنند و به تعامل با تصمیم گیران می پردازند. از این گذشته، اطمینان کافی از تساوی جنسی و دسترسی برابر به آموزش از طریق آموزشهای از راه دور حاصل می شود.
در کنیا، گروهی از زنان با استفاده از ویدیو برای ارایه اطلاعات به تصمیم گیران درزمینه نیازهای خود استفاده کرده اند. این تجربه نشان داد که چنین پروژه هایی از طریق مطلع کردن افراد دیگر در زمینه وضعیت کنونی زند گیشان از پویایی بالایی برخوردارند و قادر به توسعه اهداف اولیه خود هستند.
د) راهبرد منابع و توزیع دوباره ثروت: توزیع بهتر سرمایه و مدیریت کارامد منابع باعث افزایش در آمد فقرا و کاهش فقر می شود. هنگامی که شرایط محیطی و موارد اضطراری اقتضا کند و توزیع کار امد کالاها اهمیت یابد، می توان فقرا را مورد ملاحظه بیشتری قرارداد. هدف اساسی استـــفاده از فناوری اطلاعات و ار تباطات در این رویکرد،ایجاد توانمندی اقتصادی است. از این فناوری می توان برای افزایش در آمدهای دولتی از طریق جمع آوری و اداره مالیات و مدیریت کــارامدتر منابع با استفاده از رایانه بهره برد. از طریق رسانه های پیشرفته می توان مردم را از و قایع مطلع کرد و با اطلاع رسانی صحیح ، از نا کارامدی در کنترل اوضاع و مدیریت امداد و کمک رسانی کاست. مدیریت اضطراری به ویژه پس از وقــــوع زلزله در السا لوادور از اهمیت بیشتری برخوردار شد. در حال حاضــر،سایت های اینترنتی بسیار ی برای کمک به مردم از طریق اطلاعات دریافت شده از سازمانهای بین المللی وجود دارد. در شکل شماره یک این راهبردها، جایگاه و فصول مشترک آنها نشان داده شده است.
منبع:ماهنامه علمی اموزشی تدبیر - شماره159 - سال شانزدهم- مرداد 1384
در سپتامبر سال 2000 ، 189 تن از سران دولت ها اعلامیه هزاره (Millennium Declaration) را تصویب کردند . این اعلامیه یک تعهد جهانی بی سابقه و یکی از قابل اعتنا ترین اسناد سازمان ملل در چند سال اخیر به شمار می رود . این اعلامیه قدرت دید همگانی و مشترکی در چگونگی مقابله با برخی ازچالش های بزرگی که جهان با آن روبروست عرضه می کند
این اعلامیه منجر به ارائه هشت آرمان توسعه هزاره (MDGs) گردید که تاکید آن بر تلاش برای کاهش فقر ، بالا بردن کیفیت زندگی مردم ، تضمین پایداری محیط زیست ، و بنیان گذاری مشارکتهایی به منظور تضمین جهانی شدن به نیروی مثبت تری برای توده های مردم جهان است. در این اعلامیه هدفها و راهنما یا شاخص های ویژه ای برای هر یک از این آرمان ها مقررگردیده است که تا سال 2015 باید بدان دست یافت . تاکید بر روی این آرمانها و هدفها، موضوع اصلی این گزارش است که در صفحات بعد به طورخلاصه به آن اشاره می شود . برخی از این آرمان ها و هدفها بر شرکتها و بخش خصوصی مستقیما اثرمی گذارند و برخی دیگر به طور گسترده تری در توان بخشیدن به چارچوب و مرزبندی محیطی مربوط می شوند که شرکتها و بخش خصوصی باید در آن عمل کنند و البته همه آنها در اقتصاد جهانی وابسته به هم امروز برای بخش خصوصی مطرح می باشند، که مسئولیت اصلی دستیابی به این آرمان ها البته به عهده دولتها می باشد . بخصوص ، نیاز مبرمی به یک نظارت عالی ، اصل حاکمیت قانون، رعاین موازین و حقوق بشر ، تلاش پی گیرانه مبارزه با نا سازگاری و فساد و اجرای هنجارها و معیارهای بین المللی وجود دارد. همچنین، نیاز به گسترش همکاری سخاوتمندانه تر و موثرتر دولتها ، معافیت بدهی ها و دسترسی آسان تر به بازارهای جهانی برای صدور کالا به چشم می خورد و بدیهی است فقط در چارچوب یک رهبری دولتی است که بخش خصوصی می تواند نقش سازنده تر و موثرتری ایفا نماید.
بسیاری از شرکتها می پرسند آرمان های توسعه هزاره چگونه به نه (9) اصل عهدنامه جهانی سازمان ملل (UN Global Compact ) که درپی می آید مربوط می شود. این ” عهد نامه “ یک شبکه آموزشی با مشارکت بخش های اصلی سازمان ملل متحد ، شرکتها ، موسسات بازرگانی ، سازمان های غیر دولتی / حکومتی یا ان. جی. او و اتحادیه های صنفی، کارگری یا سندیکایی است . نه (9) اصل آن بویژه معطوف به انجام فعالیتهای مسئولانه تحت قلمرو و موازین حقوق بشر ، معیارهای کار و عملکردهای همخوان با محیط زیست است . عهد نامه جهانی از شرکتها می خواهد که در چارچوب حوزه تاثیر شرکتی خود به این نه (9) اصل که تمامی آن مبتنی برمعاهده نامه های بین المللی بین دولتها می باشد پایبند باشند. این تعهد جزئی سرنوشت ساز از چگونگی حمایت شرکتها و بخش خصوصی از آرمان های توسعه هزاره است . شرکتها با ارتقا چنین ارزش های محوری پذیرفته شده جهانی و با کاهش تاثیرمنفی فعالیت های کاری خود می توانند موفق به ایفای نقش حیاتی شوند.
همزمان با این عهدنامه جهانی ، شمار روزافزون سایر فعالیت های ابتکاری مشوق شرکتها در پیوستن به مشارکتهای مقطعی برای نیل به آرمانهایی گسترده تر از هشت آرمان توسعه هزاره نیز مطرح شده اند . این آرمانها گاهی از محیط فعلی کار ، بازار و زنجیره تامین فراتر می روند و مناظره فزاینده ای بر سر حدود مقابله شرکتها و بنگاههای اقتصادی با این چالش ها در مقابل دولتها و سازمان های جامعه مدنی بوجود آورده اند، اما شکی نیست که بخش خصوصی می تواند نقش سازنده و مفیدی ایفا نماید . حداقل، باید تضمین کرد که فعالیت های آن ها در چارچوب قانون انجام گرفته و اثر سوئی نخواهد داشت .
آرمان های توسعه هزاره
189 کشور از اعضای سازمان ملل متحد ، متعهد گردیدند که تا سال 2015 به هشت آرمان زیر دست یابند .
1-ریشه کن کردن فقر شدید و گرسنگی
2-دستیابی همگانی به آموزش ابتدایی
4-کاهش مرگ و میر در کودکان
5-بالابردن سطح سلامتی مادران
6- مبارزه با اچ.آی.وی./ ایدز ، مالاریا و سایر بیماریها
7- تضمین پایداری محیط زیست
8- افزایش مشارکت جهانی برای توسعه
منبع: www.developmentgoals.org
به طور خلاصه اهمیت توجه به فقرای روستایی را در دلایل زیر جستجو مینماییم:
1- اکثر فقرای جهان روستاییاند (4/3 فقرای جهان (یعنی حدود 900 میلیون نفر) در نواحی روستایی زندگی میکنند) بنابراین اگر برنامههای کاهش فقر میخواهند موفق باشند باید روی مردم روستایی متمرکز شوند. از طرفی دیگر فقر بیارتباط با جنسیت نیست، زنان، خصوصا زنان روستایی از زمین، اعتبار، فنآوری، آموزش، مراقبتهای بهداشتی و مهارتهای کاری کمتری بهرهمند میشوند.
2- دخل و خرج و اشتغال فقرای روستایی روی مواد غذایی متمرکز میشود. آنها زمین، تحصیلات و دارایی کمی دارند و برای پیشرفت با موانع پیوسته زیادی مواجه میشوند.
3- آمار رسمی بیانگر آن است که در آینده فقر از پیرامون بهداخل شهرها انتقال خواهد یافت.
4- اگر هزینهها برای سرمایهگذاری مستقیم و زیرساختاری جهت کارآفرینی نواحی روستایی باشد موفقتر است.
5- کارآفرینی شهری برای مردم روستایی جویای کار جذابیت دارد که ممکن است نرخ بیکاری شهری را ثابت نگه دارد. سیاستهای شهری- مدار به تنهایی قادر نیست فقر شهری را کاهش دهد چون شاید زندگی شهری جذابتر شود اما هزینههای تراکم را بالا و دستمزدهای فقرای شهری را پایین خواهد برد. اگر هزینههای عمده تنزل یابد اما هزینههای غیر کارگری محصولات عمده کشاورزی زمینداری کوچک سریعتر تنزل یابد آنگاه کشاورزان فقیر خردهپا، کارگران کشاورز و مشتریان شهریِ مواد غذایی یعنی کسانی که بیشتر درآمدشان را بابت مواد غذایی پرداخت میکنند، همگی سود میبرند. در حالیکه هیچ محصول شهری وجود ندارد که باارزان کردن یا گسترش دادن آن فقرای روستایی نفعی ببرند. در نتیجه مقرون به صرفهترین راه کاهش فقر شهری، کاهش فقر روستایی است.
6- کاهش فقر روستایی حتی مهاجرت کوتاه مدت به شهرکها را نیز کاهش میدهد اما حرکت میان مدت افراد نزدیک خط فقر را براساس تجارب جنوب و شرق آسیا افزایش میدهد.
7- تمرکز منابع مبارزه با فقر روی فقر روستایی، سازگار با تولید کوچک مقیاس (و کاربر) است و این حالت برابری و کارآیی را افزایش میدهد.
8- همانطور که در موارد بالا اشاره شد اهمیت توجه به توسعه روستایی، عدالت اجتماعی و ایجاد برابری ناحیهای ضرورت مطالعه درباره فقرای روستایی را مشخص میکند.
”ده“ (یا ”قریه“) به معنی سرزمین است. از نظر تقسیمات کشوری, ”ده“ (یا ”روستا“ ویا ”آبادی“) در ایران, کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی-سیاسی است. کشور به چندین استان (دارای استاندار), هر استان به چند شهرستان (دارای فرماندار), و هر شهرستان به چند بخش (دارای بخشدار), و هر بخش به چند شهر (دارای شهردار) و روستا (دارای کدخدا) تقسیم میشود. البته به مجموعهای از چندین ده هم دهستان گفته میشود که مسؤول آن دهیار نامیده میشود.
مطابق سرشماریهایی که در کشور انجام میشود, به نقاطی که کمتر از 5000 نفر جمعیت داشته باشند روستا, و به نقاط بیش از 5000 نفر شهر گفته میشود. البته استثنائاتی نیز (علیرغم ملاک مذکور) وجود دارد. مردم روستا, از طریق کشاورزی امرار معاش میکنند به همین جهت بعدها, در تعریف روستا, شغل کشاورزی نیز به عنوان اساس کار روستاییان اضافه گردید. البته تعاریف دیگری نیز از روستا (یا ده) در کشور وجود دارد که از مجموع آنها میتوان این تعریف را ارایه نمود:
روستا, عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی, عواطف و علائق مشترک هستند, در آن تجمع می یابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تامین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند, از طریق استفاده و بهرهگیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد. این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل, ده نامیده میشود [20].
براساس مطالعات جهانی, تعریف روستا در کشورهای مختلف, دارای تفاوتهایی میباشد. مثلاً در آمریکا بیشتر بر مفهوم ”مناطق روستایی“ تاکید میشود که بیانگر نواحی دارای چگالی جمعیتی کم است در حالیکه در بعضی کشورهای دیگر همچون ایران نیز روستا بر اساس میزان جمعیت تعریف میشود. به عنوان مثال, ملاک جمعیت روستا در فرانسه 2000 نفر, در بلژیک 5000 نفر, در هلند 20000 نفر و در ژاپن 30000 درنظر گرفته شده است [20].
توسعه روستایی چیست؟
از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان, عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آنجاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند, اقشار روستایی فقیرتر و آسیبپذیرتر محسوب میشوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز میشود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها, نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی, حرفهای و تخصصینبودن کار کشاورزی (کمبودن بهرهوری), محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت), و عدممدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت, برای رفع فقر شدید مناطق روستایی, ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان, ایجاد اشتغال و افزایش بهرهوری آنان, تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید.
بنا بر تعریف, برنامههای توسعه روستایی, جزئی از برنامههای توسعه هر کشور محسوب میشوند که برای دگرگونسازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی بکار میروند. اینگونه برنامهها را که دولتها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده میکنند, دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز میگویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولتها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند, مورد پیدا میکند. از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کمدرآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست [19].
در گذشته بعضی مدیران و سیاستگذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه کشاورزی“ متمرکز میشدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمیشود. روستا جامعهای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همهجانبه (یعنی توسعه روستایی) است نه صرفاً توسعه کسبوکار و نظامی به نام ”کشاورزی“. هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمیشود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمیشود (بیشتر عاید زمینداران, بخصوص مالکان بزرگ, میشود), ثانیاً افزایش بهرهوری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی میشود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها میشود.
کشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویتها, رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفتهاند. قطعاً نمیتوان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضایی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمیتوان متوقع موفقیتی پایدار بود. رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی را اینگونه میتوان تقسیمبندی نمود [29]:
الف. رویکردهای فیزیکی-کالبدی:
ب. رویکردهای اقتصادی:
ج. رویکردهای اجتماعی-فرهنگی:
اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد
1. حذف گرسنگی و فقر شدید
2. نیل به سوی آموزش اولیه همگانی
3. ارتقا برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان
4. تنزل مرگ و میر کودکان
5. بهبود سلامتی مادران
6. مبارزه با ایدز(HIV)،مالاریا و مابقی بیماری ها
7. تضمین پایداری محیطی
8. بسط یک مشارکت جهانی برای توسعه
آغازحرکت به سوی اهداف هزاره توسعه سازمان ملل متحد با تحقیقات برنج
هدف اول: حذف گرسنگی و فقر شدید
فقیرترین مردم جهان که همچنین دارای کمترین میزان امنیت غذایی هستند، در آسیای برنج خیز زندگی می کنند . عمده آنها کشاورزان برنج کار هستند ، برخی از آنها بدون این که زمینی داشته باشند در مزارع کار می کنند و عده ای هم ساکنان مناطق فقیر نشین شهری هستند که حتی مجبورند برنج روزانه مورد نیازشان را بخرند . برنج آن چنان نقش حیاتی در زندگی آن ها دارد که باید در راه حل های فقر و گرسنگی تحقیقات برنج را گنجاند که این کار به کشاورزان کمک می کند در شرایطی که مصرف کنندگان نیز استطاعت تهیه برنج را داشته باشند ، سود مناسبی بدست آورند
هدف دوم: نیل به سوی آموزش اولیه همگانی
فقیرترین افراد آسیایی 20-40% درآمدشان را صرف برنج می کنند . با کمک به کشاورزان آنها می توانند برنج را با کارایی بیشتری پرورش دهند که سبب می شود برنج برای مصرف کننده ارزان تر شود ، تولید کننده درآمد بیشتری بدست آورد و هزینه بیشتری برای تعلیم و تربیت بچه ها صرف کند . افزایش کارایی مزارع برنج فشار را از روی خانوار کم کرده و اجازه می دهد بچه ها بتوانند وقت بیشتری برای مطالعه شان صرف کنند .
هدف سوم: ارتقا برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان
بار مزارع برنج به طور سنتی بر دوش زنان است و امروزه این مسئولیت سنتی پذیرفته شده است تا مردان آن ها به دنبال کارهای غیر کشاورزی باشند . تحقیقات نشان می دهد که افزایش کارایی مزارع برنج به زنان این امکان را می دهد که به کشت محصولات نقدی بپردازند و مستقلاٌ به دنبال فعالیت هایی باشند که با دستمزد ناشی از آن هزینه مدرسه همه بچه هایشان ، دختران همانند پسران، تامین نمایند .
هدف چهارم و پنجم: تنزل مرگ و میر کودکان و بهبود سلامتی مادران
به خاطر وابستگی فقیرترین افراد آسیایی به برنج برای کالری و پروتئین فراوان آن ، عده فراوانی دچار کمبود آهن ، ویتامین A و روی هستند . بیش از نیم از انسان ها به ویژه زنان در دوران بارداری و شیردهی و بچه ها از این کمبود میکروارگانیسم ها (گرسنگی پنهان)رنج می برند . تولید برنج غنی از عناصر غذایی موجب حمایت از این نقطه آسیب پذیر در مقابله با گرسنگی پنهان می شود .
هدف هفتم: تضمین پایداری محیطی
برنج از همه محصولات غذایی سطح کشت بیشتری را به خود اختصاص داده است (60% یا بیشتر در فقیر ترین کشورها) . تحقیقات برنج بهره وری زمین های موجود را افزایش می دهد بدون آن که به جنگل یا دیگر سطوح طبیعی خسارت وارد کند و سبب می شود با افزایش تعداد ماه های پرورش محصول ، محصول بیشتری برداشت شود . تحقیقاتی که استفاده از کودها و علف کش ها را بهینه کرده ، درآمد آن ها را افزایش داده است و همچنین از محیط زیست حفاظت می کند .