دلم برای کوچههای روستا تنگ شده است.
دلم برای آفتاب روستا یک ذره شده است.
خسته شدم از اینکه در کنار پیادهرو بنشینم، در مقابل شهریها بر خاک بیفتم، زانو بزنم و کفشهای آنها را واکس بزنم.
دلم نمیخواهد بچههای لوس هم سن و سال خودم به من دستور بستنی و ساندویچ بدهند؛ بچههایی که آب را هم با چنگال میخورند.
بچههایی که پول را هم با دستمال کاغذی میگیرند.
ما هم در روستا برای خودمان آدم بودیم .
مادرم که در روستا رختهای خودمان را میشست، در شهر رختهای دیگران را میشوید.
پدرم که در روستا گندم و جو میکاشت، در شهر زباله درو میکند.
من که در روستا به مزرعه میرفتم، در شهر به مزرعه ساندویچ میروم.
من که در ورستا خرمن گندم را در باد میافشاندم، در شهر خرمن زباله را در دود میافشانم.
در شهر همه چیز دود میکند:
ماشینها دود میکنند، هواپیماها دود میکنند، کورهها دود میکنند، دودها کور میکنند. در شهر همه چیز برعکس است:
آبها در روستا رو به سرازیری میروند، در شهر فوارهها آب را سر بالا میبرند.
در روستا مردم چراغها را خاموش و روشن میکنند، در شهر چراغها مردم را خاموش و روشن میکنند؛ چراغها سبز میشوند، آدمها روشن میشوند و به راه میافتند؛ چراغها قرمز میشوند، آدمها خاموش میشوند و میایستند.
در شهر همه چیز از هم بریده است: خیابانها مثل قیچی از وسط شهر میگذرند و شهر را تکه تکه میکنند.
راهها رشته رشته میشوند و به سه راه و چهارراه تقسیم میشوند.
در شهر همه چیزها از هم میگریزند:
ماشینها عصبانی و با شتاب از یکدیگر میگریزند و گاهی هم به هم تنه میزنند.
آدمها با سرعت صد کیلومتر از یکدیگر سبقت میگیرند. آدمها برای هم بوق میزنند و گاهی سپرهایشان با هم تصادف میکند.
مردم از یکدیگر سبقت میگیرند. از یکدیگر میگریزند و در کنار پنچره اتوبوسها به فکر فرو میروند.
جویهای خیابان میگریزند، گاریها میگریزند، آسفالتها از زیر پای ماشینها میگریزند، عقربههای ساعت از یکدیگر میگریزند، مردم از دزدها میگریزند و دزدها از مردم. بعضی از آدمها از کار فرار میکنند و کار از بعضی آدمها فرار میکند.
در روستا، جویها به نهر میریزند، نهرها به رود میریزند و رودها به دریا میریزند. در شهر کوچهها به خیابان میگریزند، خیابانها به جاده میگریزند و جادهها به بیابان میگریزند.
همه جادهها از شهر میگریزند.
کاشکی من هم یک روز همراه یکی از جادهها از شهر بیرون میرفتم،
با یکی از این جادههایی که پیچ میخورد ومیرود تا به روستای ما برسد.
همه چیز از آنجا شروع شد:
خواهرم مریض شده بود. هر چه در روستا دوا درمان کردیم، خوب نشد.
او را به شهر بردند، هنوز به شهر نرسیده بودند که خواهرم مرد.
نه او به دکتر رسید و نه دکتر به او رسید.
از همان روز پدرم گفت: باید به شهر برویم.
همه چیزمان را فروختیم: چهار تا گوسفند، یک بره، همین!
آن روز خوب یادم هست. پدرم ناراحت بود. مادرم آرام آرام گریه میکرد.
من حس عجیبی داشتم؛ هم دلتنگ بودم و هم دلم شور میزد.
دلم نمیخواست برای همیشه از روستا خداحافظی کنم، ولی دوست داشتم شهر را هم ببینم.
مادرم بقچههایش را میبست. من دلم میخواست گوشهای از آسمان صاف روستا را بردارم، در بقچه مادرم بگذارم، تا هر وقت دلم تنگ شد به آن نگاه کنم.
مادرم رختخوابها را میبست، رختخوابهایی که بوی پشت بام خنک تابستان را میداد.
من دلم میخواست صدای خروسها را لای لحاف کوچک بپیچم، تا هر روز صبح با آن بیدار شوم.
پدرم چمدانش را میبست. میخواستم بگویم صبر کن تا خاطراتم را از گوشه و کنار کوچههای روستا جمع کنم و در چمدان بگذارم.
پدرم خورجینش را میتکاند. دلم میخواست سایه دیوارهای کوتاه را توی خورجین پدرم بگذارم.
دلم میخواست همه روستا را توی خورجین پدرم بگذارم و به شهر ببرم.
مادرم چادرش را برداشت. من دلم میخواست کمی بوی کاهگل و کمی بوی قصیل تازه و کمی بوی خاک باران خورده را در یک شیشه کوچک بگذارم و در گوشه چادر مادر گره بزنم.
دلهره داشتم، آیا در شهر هم میتوانم هر روز صبح کفشهایم را در بیاورم و با پای برهنه روی علفهای شبنمزده راه بروم؟
آیا باز میتوانم نزدیک ظهر، توی آفتاب خوابآور بهاری روی گل بابونهها دراز بکشم؟ روی یک سنگ بنشینم و کتاب بخوانم؟ روی سنگی که از مخمل سبز و مرطوب پوشیده شده است.
آیا تابستانها میتوانم در رودخانه شنا کنم. از آب بیرون بیایم ودر حالی که میلرزم، روی ماسههای داغ کنار رودخانه غلت بزنم؟
آیا باز هم میتوانم کنار چشمه بنشینم و پاهایم را در آب چشمه بگذارم تا ماهیهای کوچک کف پاهایم را غلغلک بدهند و فرار بکنند؟
همسایهها و قوم و خویشها تا سر جاده با ما آمدند. دوستان من هم آمده بودند. از همه خداحافظی کردیم.
ما میرفتیم و روستا سر جای خودش ایستاده بود.
من دوست داشتم مثل کوچههای روستا باشم. مثل کوچهها در روستا بپیچم، دور بزنم و محلهها را به هم پیوند بدهم.
دوست داشتم مثل کوچهها باشم و در روستا بمانم.
نه مثل جاده که از روستا بیرون میرفت.
امروز برآنم با تعریفی که در همایش توسعه روستایی از توسعه روستایی عنوان شده امکانات و فرصتها ،تنگناهها و تهدیدهای پیش روی توسعه روستایی را بصورت فهرست وار بیان نمایم:
توسعه روستایی: فرآیندی همه جانبه و پایدار است که در چارچوب آن «تواناییهای اجتماعات روستایی» در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی و کنترل موثر بر نیروهای شکل دهندة نظام سکونت محلی (اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، نهادی) رشد و تعالی می یابد.
امکانات و فرصتهای توسعه روستایی
1. وجود منابع انسانی
2. وجود منابع طبیعی
3. وجود منابع انرژی
4. جاذبه های گردشگری بکر و طبیعی
5. وجود بانک تخصصی کشاورزی
6. وجود دانش بومی غنی در کشاورزی
7. وجود کارشناسان باتجربه در بخش کشاورزی
8. پایین بودن نسبی هزینة ایجاد فرصتهای جدید اشتغال
9. مزیت نسبی در تولید و صدور برخی محصولات کشاورزی
1. بهره برداری بی رویه و غیراصولی از منابع آب و خاک
2. هجوم بی رویه و گسترش فیزیکی کلان شهرها به حومه ها
3. نیاز روز افزون جمعیت به مواد غذایی
4. وجود انواع فرسایش
5. روند رو به افزایش تخلیه روستاها
6. افزایش سن بهره برداران کشاورز
7. فقر و بیکاری و کمبود فرصتهای اشتغال
8. بالا بودن خسارتهای ناشی از سیل و زلزله
جهانی فکر کن و محلی عمل کن دکتر رابینسون
اینجانب با دغدغه های ذهنی که در مورد عدم توسعه روستایی و بی توجهی برخی کارشناسان و مسئولین نسبت به عمران و آبادانی و توسعه روستایی کشور داشته اند و همچنین با توجه به پدیده وسیع مهاجرت در دهه های اخیر به شهرهای بزرگ بویژه پایتخت و افزایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی درشهرها و پیرامون آنها در مقطع کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی روستایی تحصیل نمودم و اکنون با ایجاد این و بلاگ سعی در ارائة نظرات کارشناسان ،متخصصان و نظریه پردازان توسعه روستایی دارم چرا که معتقدم عدم توجه به توسعه روستایی در برنامه های ملی (قبل و بعد از انقلاب) ناشی از وجود شهرها است و درست مثل این ضرب المثل است که درختها نمی گذارند جنگل را ببینیم و در گام اول ضرورتهای توسعه روستایی را فهرست وار بیان می کنم:
1. در حدود 38% از جمعیت کل کشور (آمار سال 75) در روستاها زندگی می کنند و با توجه به اینکه توسعه یک مسأله انسانی است روستاها نیز باید همپای شهرها توسعه پیدا کنند.
2. با توجه به فرهنگ تولیدگری که در روستاها وجود دارد و آنها بخش عمده مواد غذایی و از جمله مواد خام را در جامعه تولید می نمایند.
3. در بعد زیست محیطی که باید روستاها از منابع غنی آب و خاک حفظ شود
4. همانطور که همگان اطلاع دارد وجود فقر بیشتر در روستاها است که در حدود 4/26% از جمعیت آنها زیر خط فقر بسر می برند و حتی اسکار لوئیس می گوید دنیای دهقانان، فرهنگ فقر است.
5. از آنجا که هیچ مکانی نمی تواند خودکفا باشد و از بعد مکمل بودن فضاها ضرورت توسعه روستایی در ارتباط با مکانهای دیگر به نظر می رسد.
6. تجربیات گذشته نشان میدهد که توجه به شهرها نتوانسته از مشکلات کشورهای جهان سوم کم کند
7. پدیدة مهاجرت سرمایه های انسانی و مادی از حوزه های روستایی به شهرها
8. با توجه به سهم روستاها در تولید ناخالص ملی که در حدود 25 درصد می باشد.
موارد 8 گانه بالا و حتی موارد دیگر ضرورت توسعه روستایی را بیش از بیش آشکار می کند و آیا وقت آن نرسیده است که در سیاست برنامه ریزان تغییر حاصل شود و روستاها از بی مهری مسئولین خارج شوند.
این انتخاب توسط سایت geography.about.com انجام شده است.بخش جغرافیای سایت
گوگل لوکال بهترین سایت در سال اخیر است. گوگل لوکال با نقشه های منحصر به فرد خود توانسته است بخش عمده ای از احتیاجات کاربران را برآورده سازد. تلفیق نقشه های گوگل لوکال با تصاویر ماهواره ای و همچنین ایجاد لایه های اطلاعاتی، هر آنچه کاربران نیاز داشته باشند را در اختیارشان قرار می دهد. کافی است کاربر موضوع مورد نظر را در کادر جستجو وارد کند تا اطلاعات مورد نظرش را دریافت کند.
پرچم های جهان سایتی بسیار جالب توجه است. این سایت فقط شامل هزاران تصویر از پرچم های مربوط به کشورها نیست! بلکه در آن اطلاعاتی راجع به علایم تاریخی و مدرن پرچم ها خواهید یافت. FOTW اطلاعاتی راجه به تاریخ و نحوه شکل گیری علائم هر کشور در اختیارتان قرار خواهد داد. این سایت اطلاعات بسیار جالبی در اختیار علاقمندان به جغرافیای تاریخی قرار می دهد.
NationMaster.com اطلاعاتی زی قیمت و فوق العاده در درباره آمار و اطلاعات در اختیار کاربران خود قرار می دهد. برای مثال اگر شما می خواید بدانید کدام کشور صادرات "موز" در جهان را رهبری می کند. کافی است در قسمت سمت چپ سایت روی عبارت "Agriculture" کلیک کنید. سپس شما می تونید از لیست آمار و اطلاعات موجود اطلاعات کاملی در زمینه صادرات "موز" بدست آورید. استفاده از آخرین آمار این سایت را به شما توصیه می کنیم.
GeoHive شامل بیشترین و کاملترین اطلاعات در مورد جمعیت جهان و کشورها از گذشته تا کنون است که در اینترنت منتشر شده. مطالب این سایت کاملا طبقه بندی شده، جامع و مستند است.
درست است LiveScience یک سایت ویژه جغرافیا و علوم مرتبط با آن نیست. اما این سایت اطلاعات بسیار جالب و منحصر به فردی در زمینه مقالات مربوط به علوم زمین و آخرین اخبار علوم زمین در اختیار کاربران قرار می دهد. مطمئنا این سایت نظر شما را جلب خواهد کرد.
اگر شما به درستی نمی دانید همین حالا در لائوس ساعت چند است کافی است به نقشه صفحه اول این سایت مراجعه کنید. این نقشه که به صورت اتوماتیک روزآمد می شود شما را در این زمینه راهنمایی خواهد کرد.
Perry-Castañeda Library Map Collection
World Climate بزرگترین پایگاه داده های در مورد اطلاعاتی اقلیمی در جهان است. شما می توانید نام شهر مورد نظرتان را وارد کنید و اطلاعات اقلیمی در مورد شهر مورد نظر را در این سایت به رایگان دریافت کنید.
در این سایت اطلاعات بسیار زیادی در مورد کشورها، زبان، جمعیت، اقتصاد و به طور کلی هر آنچه لازم داشته باشید خواهید یافت. این اطلاعات شامل همه کشورهای جهان می شود.
The United States Census Bureau
در این وبسایت اطلاعات سرشماری ایالات امریکا به شکل طبقه بندی شده و کامل در اختیار کاربران قرار داده می شود.
نگاه اجمالی
بطور کلی جامعه شناسی روستایی به بررسی انواع نظامهای اجتماعی مانند : خانواده ، جمعیتها ، گروه بندیها ، ارزشهای اجتماعی ، هنجارهای اجتماعی ، گرایشها ، کارکردها ، تحولات و بالاخره کلیه امور و مسائل جامعه روستایی میپردازد که شناخت آن میتواند از یک سو برای توسعه ، رفاه اجتماعی و بهبود زندگی روستانشینان سودمند باشد و از سوی دیگر زمینه گسترش جامعه شناس روستایی را به عنوان یک رشته علمی فراهم آورد.
تاریخچه جامعه شناسی روستایی
جامعه شناسی روستایی در آمریکا نزدیک یک قرن است که عنوان رشته جداگانهای از جامعه شناسی شناخته شده است. نخستین انجمن جامعه شناسی روستایی در سال 1937 تشکیل شد و به دنبال آن مجله جامعه شناسی روستایی انتشار یافت که در آن نتایج بررسیهای انجام شده در زمینه مسایل روستایی منتشر میشد. میتوان گفت که پیدایش جامعه شناسی روستایی در آمریکا ناشی از مشکلاتی بود که در زندگی مردمان روستایی وجود داشت، به همین جهت بیشتر جنبه کاربردی پیدا کرد.
اهداف جامعه شناسی روستایی
در آغاز زمانی که اقتصاد برپایه گردآوری خوراک و صید و شکار قرار داشت، انسانها برروی زمین در حال حرکت و کوچ بودند. اقوام شکارگر و گرد آورندگان آذوقه اغلب جایگاه ثابتی نداشتند و همواره در پی صید و شکار و گردآوری آذوقه که معمولا از ریشه گیاهان خوردنی و میوههای جنگلی تشکیل میشد، از سرزمینی به سرزمین دیگر کوچ میکردند. اوضاع و احوال طبیعی در اغلب مناطق چنان بود که تشکیل هر گونه اقامتگاه بزرگ و دائمی را غیرممکن میساخت.
آشنا شدن انسان به امور کشاورزی و بارآوردن آذوقه و یافتن سرزمینهای مستعد ، اندک اندک او را از صورت صحرانشینی و بیابان گردی به یکجانشینی و تشکیل سکونتگاههای دائمی و دهکدههای پایدار هدایت کرد. لذا زندگی انسان بر روی زمین به دو گونه صحرانشینی و یکجانشینی پدیدار شده است لیکن میان این دو شکل زندگی حالت یا مرحله دیگری نیز وجود دارد که آن را نیمه کوچندگی یا نیمه یکجانشینی میتوان نامید. نیمه کوچندگی نوعی سکونت دو گانه ییلاق - قشلاقی است و انسانها با این شیوه زندگی نیمی از سال را در دشتها و نیمی دیگر را در کوهستانها میگذرانند و شاید بتوان این نوع زندگی را دو جانشینی یا سکونت دوگانه نیز اطلاق کرد.
تاریخچه روستانشینی
به اعتقاد رالف لینتون (Ralph Linton) مولف کتاب معروف شیر تمدن در عصر نوسنگی یا حدود 5000 سال پیش از میلاد در بسیاری از سرزمینها از جمله منطقه آسیای جنوب غربی زندگی ده نشینی برقرار بوده و عموم قبایل مختلف با یک نوع الگوی کلی و متشابه به زندگی خود ادامه میدادند. بنابر تحقیقات باستان شناسان قدیمیترین دهکدههای جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده ، در خاورمیانه واقع است. دو روستا در جارمو (Jarmo) و تپه سربین (Sarabin) واقع در ایران و عراق امروزی نشان میدهد که یکجانشینی با تشکیل اجتماعات روستایی دست کم در 10000 سال پیش آغاز شده است.
آخرین تحقیقات باستان شناسان همچنین نشان میدهد که بسیاری از مراکز اجتماعات انسانی از 10000 تا 3500 سال قدمت دارد. مثلا گنج تپه در انتهای شرقی دشت کرمانشاه 8000 سال قبل از میلاد ، تپه گوران لرستان 7000 سال قبل از میلاد ، گوی تپه نزدیک ارومیه 4000 سال قبل از میلاد ، تپه حصار دامغان 4000 سال قبل از میلاد ، تپه حسنلو و عقرب تپه 2000 سال قبل از میلاد ، چراغعلی تپه 1100 سال قبل از میلاد ، املش گیلان 1500 سال قبل از میلاد و همچنین شوش ، تپه گیان نهاوند ، تپه جمشیدی (درشمال خاوری الیشتر) تل بگوم تخت جمشید و کلاردشت هر یک از 1000 تا 3000 سال قبل از میلاد قدمت دارند.
ساندرسن (Goordon Chaide) جامعه دهگانی را از لحاظ ثبات و تحرک به سه نوع تقسیم میکند
دهکدههایی هستند که هر چند در آن مختصری کشاورزی میشود، لیکن ساکنان آن زودبه زود تغییرمکان میدهند. نمونه این دهکدهها در ناحیه آمازون و نیز نزد بومیان مالایا وجود داشته است.
دهکدههای نیمه پایدار
در این نوع دهکدهها انسانها در محلی سکونت میگزینند و تا چند سال آذوقه خود را از زمینهای حاصلخیز اطراف به دست میآورند و سپس به علت کاهش بازدهی زمین و بیمایه شدن خاک ، آن منطقه را ترک میکنند و در سرزمین دیگری ساکن میشوند. این امر در گذشته به خصوص در نواحی کوهستانی جنوب شرقی آسیا وجود داشت.
دهکدههای پایدار
از زمانی که فنون و ابزار کشاورزی پیشرفت کرد و بویژه در منطقه آسیای جنوب شرقی که زراعت برنج معمول گردید و گاومیش اهلی و خیش اختراع شد و رواج یافت، دهکدههای پایدار پدید آمد. کشت برنج آبی با استفاده از گاومیش زمینه را برای استقرار جمعیتهای انبوه فراهم کرد. همچنین در آسیای جنوب غربی ترکیب غله و گاومیش نیز سبب روی کارآمدن جمعیتهای بزرگ شد.
وقتی بحث از مطالعات آمایش صورت میگیرد اولین موضوعی که بیدرنگ به ذهن خطور میکند منطقهبندی، توانهای اکولوژیکی و تدوین برنامهها در سطوح ملی ـ منطقهای و محلی است. منطقهبندی از محوریترین بحثهای آمایش سرزمین است منطقهبندی براساس ویژگیهای همگن جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی، تعریف شده است.
مناطق را می توان بر اساس، منطقه عملکردی(Functional region)، منطقه همگن (homogenous region)، منطقه برنامهریزی (programming region) تقسیم بندی نمود.
برای روشن شدن موضوع منطقه و مفهوم آن در مطالعات آمایش که سالیان سال بین اقتصاددانان و برنامهریزان شهری با برداشتی متفاوت طرح گردیده ضروری است مفهوم منطقه به دقت مورد کنکاش قرار گیرد. نظریهپردازان توسعه منطقهای، منطقه را محدودهای مشخص با کارکردهای همسان و شرایط و ویژگیهای جغرافیایی، انسانی و اجتماعی مشترک میدانند که همگنی ویژگی بارز آن است و اقسام مختلفی از قبیل منطقه عملکردی، منطقه همگن (متجانس) و منطقه برنامهریزی را شامل میشود که هرکدام ویژگی خاص خود را دارند ولی وجه مشترک آنها همگنی و شباهت در ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی و طبیعی بدون توجه صرف به مرزهای سیاسی و اداری است.
بدینترتیب منطقه عملکردی، محدودهای جغرافیایی است که براساس سنجههایی منتخب، دارای عملکرد یکسان میباشد و معیار آن تحلیل جریانهای اقتصادی و اجتماعی است. منطقه همگن آن، محدوده جغرافیایی است که از نظر ویژگیهای خاص جغرافیایی و اقتصادی دارای شرایط همگن هستند و معیار آن بیشتر ویژگیهای جغرافیایی است. ترکیبی از این دو نوع منطقهبندی چارچوب مفیدی برای تعیین مناطق برنامهریزی را فراهم میآورد. لوئیس کیبل منطقه برنامهریزی را آنچنان محدودهای تعریف کرده که به اندازهای وسیع است که ارتباطات عملکردی و همگنیهای درونی آن، توزیع جمعیت و فعالیت را در پهنه آن همگن میسازد، و در عین حال به اندازهای محدود است که بتوان همه مسائل برنامهریزی آن را، یکجا دید و حل کرد. بر همین اساس کلیسون منطقه برنامهریزی را واجد شرایط زیر میداند:
ü ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و فضایی همگن یا به هم پیوستهای داشته باشد.
ü دست کم واجد یک مرکز رشد باشد.
ü در حل مشکلات اقتصادی و برنامهریزی دارای وحدت رویه بوده و در اجرای تصمیمات و برنامهها تمرکز داشته باشد.
ü وسعت آن به حدی باشد که بتوان برنامههایی برای سامان دادن توزیع انسانها و فعالیتها، و اجرای طرحهایی در مقیاس وسیع اقتصادی تدوین و اجرا کرد.
اگرچه در این منطقة برنامهریزی از مرزهای سیاسی نیز جهت منطقهبندی استفاده میشود ولی لزوماً استانهای یک کشور هرکدام یک منطقه محسوب نمیگردند بلکه ممکن است چند استان یک منطقه و یا یک استان مستقلاً یک منطقه برنامهریزی تعریف گردد. پس همگنی در شرایط و ویژگیها، معیار اصلی و پایهای منطقهبندی است و ضروری است جهت اجرایی کردن مطالعات آمایش ملی، برش منطقهای آن با تعریف و تعیین دقیق منطقه، تجزیه و تحلیل منطقه و تدوین استراتژیهای توسعه منطقه پیگیری شود.
ضررورت برنامه ریزی منطقه ای
فلسفه وجودی و ضرورت برنامه ریزی های منطقه ای را شاید بتوان از تعاریفی که ارائه شده استنباط کرد ولی اگر دلیل این نوع برنامه ریزی ها بطور دقیق تر بررسی شود مشخص می شود که توجه به نابرابری های منطقه ای اصلی ترین و مهمترین موضوع است به تعبیر ورهان وظیفه اصلی برنامه ریزی های منطقه ای ایجاد شرایطی است که در آن مقتضیات مختلف همه نواحی در قالب راه حلی تعادلی که کلیه مصالح لازمه را نیز در بر دارد ملحوظ شده باشد.
حتی اگر کلیه برنامه ریزی های کشور بطور قائم و بخشی انجام گیرد باز نمی توان نقش برنامه ریزی های منطقه ای را در ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای گوناگون بخش های نهالف (نهادهای دولتی) نادیده گرفت. بدون شک برنامه ریزی منطقه ای و تجهیز و توسعه بهتر بافت زیربنای منطقه ای می تواند بنوبه خود نقش اساسی و حساسی را در برنامه ریزی مملکتی و تعیین هدف ها و توجیه نقش بخشهای مختلف مملکتی داشته باشد.بدون شک ایجاد هماهنگی در برنامه های مختلف نهادهای دولتی در سطح هر منطقه ای این امکان را می دهد که این برنامه ها لااقل نسبت به یکدیگر و در رابطه با کارکرد و بازده مخصوص هر کدام در مقیاس منطقه ای و کشوری مطالعه و مقایسه گردند.
بدین ترتیب ضرورت اجرای برنامه ریزی های منطقه ای عبارتند از:
ü عدم وجود تعادل مناسب بین استان های مختلف یک کشور از یک سو و نواحی مختلف از سوی دیگر
ü عدم وجود تعادل میان نقاط شهری و روستایی
ü عدم وجود تعادل میان شهرهای مختلف
ü لزوم مشارکت افراد محلی در توسعه منطقه
ü لزوم هماهنگی میان سیاست ملی و محلی
ü وسعت زیاد کشورها و تنوع فراوان جغرافیایی اجتماعی و فرهنگی در آنها
ü بازسازی مناطق آسیب دیده
ü کنترل و ساماندهی نظام شهری
ü تمرکز زدایی از مراکز اصلی رشد و ایجاد قطب های جدید رشد
ü کنترل جریان های جمعیتی
ü تامین عدالت اجتماعی در نواحی مختلف
توسعه روستایی و اقتصاد ملی
نواحی روستایی به ویژه از طریق تولیدات کشاورزی و صنایع دستی نقش مهمی در اقتصاد ملی دارند. بر طبق آخرین داده ها با بخشی کشاورزی حدود 20 درصد تولید ناخالص داخلی، 25 درصد صادرات غیر نفتی، 25 درصد کل اشتغال، 75 تا 80 درصد نیازهای غذایی و صنایع کشور را فراهم می کند و به طور غیر مستقیم نیز بین 25 تا 30 درصد ارزش کالاهای صنعتی و بین 20 تا 25 درصد ارزش بخشی خدمات از طریق بخش کشاورزی ایجاد می شود. همچنین ارزش افزوده بخش کشاورزی در دوره 81-79 به طور متوسط 7/5 درصد رشد داشته و در سال 1381 با نرخ 1/10 درصد به 1/10289 میلیارد ریال افزایش یافته است. که نسبت به هدف برنامه (9/4) بیش از دو برابر است.
رشد بالای بخش کشاورزی در سال های اخیر نشان دهنده وجود ظرفیت های بالقوه زیاد در این بخش برای افزایش تولید و توسعه بیشتر است. این همه دستاوردهای بخش کشاورزی برای اقتصاد ملی در شرایطی است که سهم این بخش از کل بنا بر سرمایه گذاری شده درست طی 30 سال گذشته همواره کمتر از 6 درصد بوده است. نسبت یارانه های پرداختی درست به کشاورزان به ارزش تولیدات کشاورزی تنها 85/0 درصد است در حالی که در کشورهای صنعتی این نسبت به 40 درصد می رسد. در واقع بخش کشاورزی با حداقل سرمایه گذاری ریالی و ارزی بالاترین نقش را در اقتصاد ملی داشته است. بنابراین نقش نواحی روستایی در اقتصاد ملی به ویژه از طریق تولیدات کشاورزی ایجاب می نماید که برای مقاوم و افزایش این نقش، مخصوصاً در زیر امنیت غذایی پایدار، نواحی روستایی به عنوان عرصه مهم این فعالیت مورد توجه بیشتر قرار گیرند.
جدول 2 ـ یارانه های پرداختی دولت به تفکیک مناطق شهری و روستایی
میانگین دوره |
مناطق شهری |
مناطق روستایی | ||
سرانه ریال |
درصد از کل |
سرانه ریال |
درصد از کل | |
57-52 |
95/2909 |
3/70 |
5/999 |
7/29 |
67-58 |
05/2671 |
7/62 |
72/1688 |
3/37 |
73-68 |
3/27214 |
5/64 |
16/180401 |
5/35 |
74 |
119565 |
87 |
27568 |
13 |
در مورد روستا و ده تعاریف متعدد و زیادی گفته شده، ده یا روستا که در کتابهای نشر قدیم به صورت دیه هم دیده میشود، در زبان پهلوی ده (Deh) در پارسی باستان (Dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (Daxya) آمده است.
در ایران ده از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بوده است که در آن گروههایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز برقرار بوده است.
در عرف ده عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی، عواطف و علائق مشترک هستند، در آن تجمع مییابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تأمین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند، از طریق استفاده و بهره گیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد، این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل ده نامیده میشود.
پلاسید رامبد (Placide Ramboud) جامعه شناس فرانسوی میگوید: ده واحد اجتماعی ویژهای است که با یک فضا در ارتباط متقابل است و این فضا به عنوان یک عنصر ضروری در نظام اجتماعی ده نقش دارد و به این ترتیب ده دارای بعد اجتماعی است که میتواند یکی از عوامل اساسی تشکیل دهنده آن به شمار رود. ده محصول کنشهای متقابل گروههای انسانی و فضا است، میان اعضای ده رابطهای محلی وجود دارد که نتیجه کنشهای متقابل تاریخی است و موجب پیدا شدن حافظه جمعی و محلی است و در نتیجه نوعی وجدان یا شعور جمعی به وجود میآورد.
تعریف ده در قانون درقانون اصلاحات ارضی در ایران ده چنین تعریف میشده است. ده یا روستا عبارت از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانواده که در اراضی آن ده به کار کشاورزی اشتغال دارند و درآمد اکثریت آنان از طریق کشاورزی حاصل میشود.
رامبد میگوید روستا برآیندی از عناصر طبیعی و عناصر ساخته شده است که به گونهای زمینه سازگاری فرد را با جامعه فراهم میآورد و موجب جامعه پذیری میشود. در ده بین گروه و فضای جغرافیایی محدود و بسته و ثابت نوعی روابط اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی وجود دارد و این روابط موجب پیدایش وحدت و یکپارچگی گروه میشود و آن را از گروه دیگر متمایز میسازد. اجتماع ده دارای نیروی معنوی مسلط بر اعضایش است که بر رفتار افراد نظارت عالیه شدید دارد و آنها را به پیروی از هنجارهای اجتماعی وادار میکند و این نیروی معنوی همان سنتهای روستایی و قوانین ثابتی است که بر جامعه ده حاکم است.
تونیس (Tonnies) میگوید: جامعه روستایی به عنوان یک جامعه آرمانی که سرشار از تقدس، هماهنگی و صلح و صفاست.
روث گلاس (Ruth Glass) مینویسد: برای ما صفت روستایی دارای مفهوم مطبوع و مطمئنی است. زیبایی، سادگی، راحتی، فراغت، منظرههای دلگشا، آزادی، صلح و صفا و آرامش است.
واحد تقسیمات کشوری ایران | مسئول | نهاد مربوطه |
---|---|---|
استان | استاندار | استانداری |
شهرستان | فرماندار | فرمانداری |
بخش | بخشدار | بخشداری |
دهستان | دهدار | دهداری |
شهر | شهردار | شهرداری |
روستا | دهیار | دهیاری |