نتیجهگیری
تولید زباله و نحوه دفع آن از زمانی مورد توجه قرار گرفت که انسانها به صورت اجتماعات به هم پیوسته در یک مکان، زندگی مشترک خود را آغاز نموده و در معرض خطرات و اثرات آن قرار گرفتند. رشد سریع جمعیت، افزایش مصرف، تغییرات به وجود آمده در شیوه زیست و الگوی مصرف افراد که از ویژگیهای پیشرفت همه جانبه در طول تاریخ میباشد موجب افزایش روزافزون تولید زباله در مناطق مختلف شده است. منابع تولید زباله در روستاها متفاوت، متنوع و متعدد میباشند، که ازعوامل مؤثر در تولید ، میزان و خصوصیات انواع زباله در روستاها میتوان به اوقات سال، موقیت جغرافیایی، عادات مردم تولید کننده، مکان و منطقه مورد مطالعه، ویژگیهای جمعیتی، رفتار و طرز برخورد عمومی، سطح درآمد مردم و بسیاری از مسائل دیگر اشاره کرد. بر اساس اطلاعت کسب شده از روستاهای مورد مطالعه هر دو منطقه، زبالهها از منابع مختلفی نظیر منابع خانگی، تجاری، شهری، صنعتی، کشاورزی، مناطق باز و تصفیهخانهها تولید و وارد محیط میشوند. بخش عمده تولید زباله در روستاهای شیراز مربوط به زبالههای خانگی است که عمدتاً شامل پسماندهها و باقیمانده مواد غذایی با 58 درصد میباشد. بیشترین آشغال تولید شده توسط خانوارهای روستایی شهرستان شیراز به کاغذ- پارچه با 63 درصد اختصاص دارد. از منابع دیگر تولید زباله در مناطق روستایی شیراز زباله بازاری یا تجاری میباشد که سبزیجات با 69 درصد عمدهترین بخش آن را تشکیل میدهد و در انتها زباله خیابانی که نوع دیگری از منابع تولید زباله در روستاها است مدفوع حیوانات با 42 درصد بیشترین منبع تولید این قسمت میباشد. مهمترین منبع تولید زباله در روستاهای شهرستان زابل همانند شیراز به زباله خانگی اختصاص دارد با این تفاوت که، بیشترین مقدار تولید زباله خانگی روستاهای زابل به کاغذ با 38 درصد اختصاص دارد که در روستاهای شیراز این مهم به مواد غذایی اختصاص یافته بود. بیشترین آشغال تولید شده روستاییان زابل مربوط به گرد و خاک با 64 درصد بوده که از دلایل مهم این میزان بر خلاف روستاهای شیراز، قرارگیری این ناحیه در منطقه بیابانی و خاکی بودن این روستاها میباشد. بنابر دادههای کسبشده بیشترین زباله تجاری در روستاهای زابل به سبزیجات (58 درصد) همانند روستاهای شیراز بوده است و در نهایت، عمدهترین منبع تولید زباله خیابانی (مناطق باز) در روستاهای زابل کاغذ با 54 درصد میباشد. در روستاهای مورد مطالعه هر دو منطقه، منابع تولید زباله با اندکی تفاوت که آن نیز به دلایل شرایطی محیطی و جغرافیایی ایجاد گردیده همانند یکدیگر میباشند. عمدهترین بخش تشکیلدهنده ترکیبات فیزیکی زبالههای تولید شده، مربوط به سبزیجات در هر دو منطقه بوده که این مقدار (بهطور متوسط 52 درصد در شیراز) و (بهطور متوسط 5/44 درصد در زابل) بوده است، در این ارتباط کمترین مقدار تشکیلدهنده زباله تولیدی در روستاهای شیراز مربوط به خاکستر تولید شده از آتش ( به طور متوسط 2 درصد) و در روستاهای زابل شیشه بطور متوسط 5/1 درصد میباشد، از دلایل وجود این تفاوت در این دو ناحیه میتوان به نزدیک بودن شیراز به پایتخت و وضعیت اقتصادی مردم اشاره نمود. در روستاهای مورد مطالعه در شیراز ، جمعآوری زباله فقط هفتهای یک مرتبه صورت میگیرد (این مهم در روستاهای زابل در برخی موارد بر اساس گفتههای اهالی روستاها اصلاً جمعآوری نمیگردد)، این نکته زمانی حادتر جلوه میکند که بدانیم 80 درصد زباله روستائیان در فصل تابستان (برابر با 80 درصد زباله تولیدی در یک سال) تولید میشود. نکته دیگر این که میزان زباله تولیدی خانوارهای روستایی در اکثر روستاها در یک شبانه روز برابر با 3-2 کیلوگرم میباشد که در نوع خود رقم قابلتوجهی میباشد. هر چه فاصله روستاها از شهر بیشتر میگردد بر میزان زباله تولیدی نیز افزوده میشود بهطور مثال، بیشرین زباله تولیدی را دو روستای بیدزرد و ظفرآباد دارند که فواصل آنها از شهر شیراز به ترتیب 20 و 17 کیلومتر میباشد و کمترین مقدار زباله تولیدی نیز مربوط به روستای علیآباد است که فاصله این روستا از شهر شیراز 6 کیلومتر میباشد. این موارد در روستاهای زابل نیز وجود دارد بدین صورت که، روستای توتی که در فاصله 30 کیلومتری از زابل قرار دارد 39 درصد از ساکنین آن روزانه بین 3- 5 کیلوگرم زباله تولید میکنند و روستای ژالهای که نزدیکترین روستا به زابل میباشد 34 درصد از اهالی روستا روزانه بین 2- 3 کیلوگرم زباله تولید مینمایند. روشن میگردد که، بین میزان تولید زباله و فاصله روستاها از شهر رابطه معناداری وجود دارد. اینگونه جمعآوری زباله (یک مرتبه در هفته در شیراز و عدم جمع آوری آن در روستاهای زابل) و با توجه به میزان بالای تولید زباله در روستاها باعث میشود که روستائیان مواد زائد را در سطح روستا رها کنند یا زباله در محل سکونت انباشته شود و زبالههای انباشته شده توسط حیوانات در سطح محیط پخش گردد و در نتیجه، این عوامل باعث ایجاد بیماری و غیربهداشتی شدن محیط روستا میشوند. در اکثر روستاهای مورد مطالعه بهویژه روستاهای زابل، روش مشخصی برای مدیریت زباله و نظافت روستایی وجود ندارد و معمولاً، مواد زائد در اطراف مراکز مسکونی رها میگردند. در این روستاها، این مواد بهوسیله عواملی از قبیل کودکان، باد، آب و حیوانات به محیط زندگی باز میگردند. در روستاهای مورد مطالعه مشکلات زیادی در امر مدیریت مواد جامد وجود دارد که برای حل این مشکلات شناخته شده (مانند: جمعآوری زباله در هفتهای یکبار، رهاشدن زباله در سطح روستا، عدم بازیافت زباله، حمل و نقل غیر اصولی زباله، نزدیکی مکان دفع زباله در نزدیکی روستا و...) معمولاً کارکردهای مختلف را به صورت ترکیبی در نظر میگیرند. از این رو در اکثر مناطق (شهری و روستایی) برای مدیریت زباله از چهار اصل تولید، انبار موقت، جمع آوری و دفع استفاده میکنند. مراحل موجود درمدیریت مواد زائد در روستاهایی به صورت صحیح انجام میگیرد که نسبت به شهر در تعامل بیشتر باشند. با توجه به مطالب ذکر شده و مطالعات صورت گرفته، در حال حاضر در مدیریت مواد زائد در سطح روستاهای مورد مطالعه، قسمت اعظم منابع مالی و انسانی برای جمعآوری و حمل و نقل هزینه میشود و در زمینههای تولید، نگهداری، بازیافت و دفع، کاری صورت نمیپذیرد که این موارد در روستاهای زابل حادتر میباشد. این عدم تعادل، بهترین دلیل سوء مدیریت در امر مواد زائد در روستاهای مورد مطالعه میباشد. با توجه به حجم بالای تولید زباله در روستاها و عدم ارتباط متقابل بین عناصر موظف در سیستم مدیریت که از منبع تولید زباله تا دفع زباله رابطه متقابل وجود ندارد میتوان نتیجه گرفت که مدیریتی برای مواد زائد جامد در مناطق روستایی مورد مطالعه تعریف نشده است.