الگوهای توسعه کشاورزی
در این قسمت، اقدام به بررسی نظریه های توسعه کشاورزی شده است ، نظریه هایی که به طور صریح و یا تلویحی در نوشته های مربوط به توسعة کشاورزی و توسعة اقتصادی منعکس شده و روندهای آن در قالب یکی از شش روش عمومی تقسیم بندی گردیده است که شامل الگوهای:
1- بهره برداری از منابع 2- حفاظت منابع 3- محل و موقعیت 4- نشر 5- نهاده های پربازده 6- نوآوری القایی می شود.
الگوی بهره برداری از منابع
محوریت اصلی فعالیت این الگو، در بهره مندی از منابع تولید کشاورزی است که تا حال مورد استفاده قرار نگرفته اند، به عنوان مثال می توان به زمین های جدیدی اشاره کرد که تا حال زیر کشت نرفته و مورد بهره برداری واقع نشده اند. کشف سرزمینهای جدید نظیر آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا و محدودیت سکونتگاه های انسانی تا قبل از جنگ دوم جهانی از مهمترین عوامل توسعه الگوی بهره برداری از منابع بوده است. الگوی بهره برداری از منابع با مطرح شدن دو نظریه جدید با نامهای خوراک غالب و دریچه ای برای خروج مازاد رونق بیشتری به خود گرفت.
توسعه کشاورزی بر اساس این الگو، در بلند مدت قابل ادامه نیست و جهت رشد پایدار کشاورزی لازم است که بعد از مراحل بهره برداری از منابع، اقدامات ذیل انجام پذیرد:
- توسعه روشهای حفاظت از منابع.
- جانشین کردن نهاده های صنعتی جدید (مثل کود شیمیایی) به جای سایر عوامل افزایش بهره وری خاک.
- ایجاد و تولید ارقام جدید از محصولات.
در ایران طرح طوبی، متاسفانه نمونه ای از الگوی بهره برداری از منابع بوده است.
الگوی حفاظت
الگوی حفاظت در توسعه کشاورزی در پی پیشرفت های تولید محصولات زراعی و دامی در نتیجه انقلاب کشاورزی در انگلستان و نظریه های مربوط به تخلیه خاک دانشمندان آلمانی بوجود آمد و با اصول کاهش بازدهی نیروی کار و سرمایه به کار رفته در زمین در حالت برداشت معدن گونه گی، سنت های اخلاقی، زیبادوستی و فلسفه پیروی از طبیعت و همچنین حفاظت از محیط زیست در آمریکا تقویت گردید.این الگو با مطرح شدن دو نظریه جدید با گرایش اقتصادی با نامهای نظریه بازده نزولی و نظریه کمیابی منابع از رونق تازه ای برخوردار شد.
الگوی موقعیت
در الگوی حفاظت منابع، اثر اختلافات موقعیت بر توسعه کشاورزی عمدتاً جزو اختلافات عوامل محیطی، منظور می شد و توسعه بخش های غیرکشاورزی، صریحاً در جریان توسعه کشاورزی وارد نمی گردید، لذا الگوی موقعیت در ابتدا جهت توضیح اختلافات جغرافیایی در موقعیت و تراکم کشاورزی، در یک اقتصاد صنعتی ارایه شد. کوششهای ارایه شده در این زمینه از افکار فن تانن (1850-1783) جهت تعیین تراکم بهینه زراعت و سازماندهی بهینه مزارع و یا ترکیب زراعت و دامپروری الهام گرفته شده است.
الگوی نشر
نشر روشهای موثر دامداری و ارقام مطلوبتر محصولات و دامها، منشأ مهمی جهت رشد بهره وری کشاورزی بوده است. مطالعات صورت پذیرفته درخصوص نشر وسیع گیاهان کشت شده و دامهای اهلی در زمان ماقبل تاریخ و در طول تمدن کلاسیک، همچنین مشاهدات کمی اختلافات عمده در بهره وری زمین و نیروی کار، بین کشاورزان مختلف در نواحی گوناگون (پیشرفته تا عقب مانده) منشأ توجه به الگوی نشر بوده است،
الگوی نشر توسعه کشاورزی به عنوان پایه اصلی فکری برای کوشش های تحقیقی و ترویجی در مدیریت کشاورزی و اقتصاد تولید از زمان پیدایش اقتصاد کشاورزی (در نیمه دوم قرن 19 به منزله رشته ای که علوم کشاورزی و اقتصاد را به هم پیوند می دهد) نقش داشته است. پیشرفت هایی که سبب توجه به برنامه های تحقیقی ـ ترویجی و مدیریت مزرعه گردید،
الگوی نهاده های پر بازده
عدم کارایی سیاست های مبتنی بر الگوی نشر در دهه 1960 سبب شد تا فرضیات مربوط به در دسترس بودن یک سری تکنولوژی ها در کشاورزی که می توانند به سادگی از کشورهای با کارایی زیادتر به کشورهای با کارایی کمتر نشر پیدا کنند و همچنین وجود عدم تعادل عمده در تخصیص منابع بین زارعین پیشرو و عقب مانده در کشورهای در حال توسعه، مورد آزمون مجدد قرار گیرد. نتیجه این آزمونها، ظهور دیدگاهی جدید بود که تکنولوژی کشاورزی را مختص محل جغرافیایی معین می دانست و معتقد بود که در اغلب موارد، فنون کشف شده در کشورهای پیشرفته، قابل انتقال به کشورهای توسعه یافته با شرایط آب و هوایی و منابع موجود نیست. این الگو به قدری کلی است که تمام اصول اساسی الگوهای حفظ محیط زیست، موقعیت و نشر توسعه کشاورزی را شامل می شود (سه نوع سرمایه گذاری با کارایی زیاد در توسعه کشاورزی را لازم می داند که عبارتند از:
- افزایش ظرفیت ایستگاه های تحقیقات کشاورزی جهت ایجاد معلومات فنی جدید
- افزایش ظرفیت بخش صنعتی جهت کشف و تولید و بازاریابی نهاده های فنی جدید
- افزایش ظرفیت زارعین در استفاده موثر از نهاده های نوین کشاورزی).
نتیجه منحصر به فرد این الگو در توسعه کشاورزی، همگانی کردن فنون و روشهای مصرف نهاده های جدید از طریق سرمایه گذاری های دولتی در تعلیمات و پژوهشهای علمی می باشد.
الگوی نوآوری القایی
نظریه نوآوری القایی، گامی عمده و فراتر از نظریه های موجود و کوششی در وارد کردن تغییرات فنی و نهادی به صورت متغیرهای درون زای مستقیم اقتصادی می باشد و بوسیله شرایط عرضه نهاده ها و تقاضا برای محصولات، راهنمایی شده و در ضمن برخوردار و متاثر از تاثیرات متقابل برگشتی بین تغییرات فنی و نهادی و منابع فرهنگی می باشد. این الگو متاثر از چهار مولفه تکنولوژی، نهادها، زمینه های فرهنگی و وضعیت منابع طبیعی می باشد. در بحث تکنولوژی به دو تقسیم بندی تکنولوژی مکانیکی یا کاراندوز(جانشین شدن نیرو و ماشین را به جای نیروی کار ممکن می سازد) و تکنولوژی بیولوژیکی و شیمیایی یا زمین اندوز (جانشین شدن سایر نهاده ها را به جای زمین ممکن می سازد) تاکید می گردد.