گشایش
مشخصبودن چشمانداز آینده برای هر جامعهای, موجب ایجاد کشش و حرکت سازنده در افراد آن اجتماع میگردد. بعلاوه برنامهریزیها وسیاستگذاریها نیز سمتوسوی درست خود را خواهند یافت. تدوین چشمانداز 20 ساله مناطق روستایی کشور نیز (که خود جزیی از چشمانداز 20 ساله کشور است), اقدامی آغازین در همین راستا است. باشد که بتوانیم در سایه عزمی ملی و تلاشی جدی و بیوقفه, همگام با دیگر ملل جهان, با گذر از شرایط موجود, در آیندهای نزدیک, شاهد سربلندی کشور عزیزمان ایران بوده و طعمِ شیرین موفقیت و کامیابی را بچشیم.
انشاء الله در روزهای آتی مطالبی از چشم انداز مناطق روستایی آورده خواهد شد
استاد عباس سحاب
در سال 1300 شمسی در یکی از روستاهای تفرش به دنیا آمد. در همان جا به مکتب رفت و بعد از آن به تهران آمد و در مدرسه کمالیه مشغول علم و تحصیل شد. برای ترسیم نقشه های ایران 30.000 روستا و شهر را درنوردید. در سال 1329 موسسه سحاب را تاسیس کرد تا بتواند این اطلاعات جمع آوری شده را روی نقشه بیاورد.
از اقدامات
1- تشکیل اولین نمایشگاه بین المللی جغرافیا در دانشگاه تهران در سال 1341
2- تشکیل دومین نمایشگاه بین المللی جغرافیا در سال 1325 در دانشگاه شهید بهشتی
امروزه در موسسه سحاب و اطلس های ایران و جهان با استانداردهای جهانی تهیه می شوند استاد عباس سحاب تنها بازمانده نسل کارتوگرافی قدیمی صاحب سبک جهان بود. وی در سال 1350 دستگاه های مختلفی لیتوگرافی و کنستانت را برای سهولت بیشتر در تفکیک رنگ ها به کار گرفت. سحاب پدر کارتوگرافی نوین ایران خوانده شد. در شامگاه یکشنبه 14 فروردین 1379 درگذشت.
دکتر مفخم پایان:
در سال 1294 در تهران متولد شد، دیپلم را از دارلفنون گرفت و در رشته باستان شناسی دانشگاه تهران لیسانس گرفت. در دانشگاه تبریز به تدریس پرداخت و در سال 1334 راهی مشهد شد و جغرافی آنجا را پایه گذاری کرد. وی در ترسیم نقشه های رنگی روی شیشه منحصر به فرد بود.
اولین جغرافیدانی که دست به تاسیس انجمن جغرافیایی و چاپ مجله جغرافیا زد استاد مفخم پایان بود. وی اصطلاح جهان شناسی را به جای جغرافیا برگزید. در سال 1339 فرهنگ آبادی های ایران را به زبان فارسی به چاپ رساند که در َآن 44159 نام جغرافیایی با طول و عرض هر یک ثبت شده است. فرهنگ کوه ها و رودهای ایران از آن است.
دکتر بعد از بازگشت در سال 1351 مشاور سازمان جغرافیایی کشورشد و دردی ماه 63 چشم از جهان بربست.
دکتر احمد مستوفی
در سال 1291 در تهران متولد شد تحصیلات عالی را در رشته جغرافیا گذراند. در دپارتمان جغرافیای دانشگاه سوربون پاریس دکترا گرفت و درسال 1317 دانشیار کرسی جغرافیای عمومی گردید. وی در بهمن 1327 درگذشت.
دکتر احمد سعادت:
در بوشهر متولد شد، چند سال نیز در نجف اشرف بود. در سال 1309 به انگلستان اعزام شد. بعد از اخذ لیسانس در سال 1318 به ایران بازگشت و در فروردین 1340 درگذشت.
شما برای پی بردن تفاوت بین خانواده شهری و روستایی کافی است مصارف یک خانواده روستایی را با یک خانواده شهری مقایسه کنید تا تفاوت را مشاهده کنید. یک خانواده شهری برای خوردن سوپ یک نوع قاشق میخواهد برای خوردن ماست یک نوع قاشق میخواهد و برای خوردن بستنی یک نوع دیگر قاشق نیاز دارد. اجناس لوکسی که ارز کشور را مانند رودخانهها به دریا میریزد هر روز در شهر مشتریان جدیدتری مییابد. شاید هزینه دکوراسیون یک منزل شهری به تنهایی بتواند هزینه ساخت یک خانهی روستایی شود.
کاهش آلودگی هوا و کاهش مصرف سوختها و مصرف بی رویه انرژی هم از مزایای توجه به روستاها است. هر شهری علاوه بر منزل نیاز به یک ساختمان عریض و طویل برای کار دارد، این ساختمانها خود نیاز به هزار جور امکانات دارد در حالی که در روستا افراد علاوه بر منزل نیاز به فضای دیگری برای کار ندارند، زیرا کار کشاورزی روی زمین و زیر آسمان انجام میشود. به علاوه سرمایهگذاری که برای شغل آنان میشود عاقلانهترین هزینه است زیرا صرف تولید میشود.
از نظر روانی و اجتماعی روستاییان سالمتر و بهداشت روانی حاکم بر آن محیط بسیار فراتر از محیطهای شهری است. محیطهای شهری به لحاظ همان مسایلی که قبلا گفتم دچار بیماریها و ضایعات روانی و روحی هستند آمار طلاق که اکثرا مربوط به شهرهای بزرگ هستند خود عاملی تهدیدزا برای امنیت و سلامت اجتماعی کشور است و در دراز مدت میتواند اساس فرهنگ و هستی کشور را با مشکل مواجه کند.
در روستا مشکلات زناشویی اساسا فضای طرح شدن ندارد. فضای کار و تلاش و رضایت مشخصهی فرهنگی روستا است و اساسا این فرهنگ هرگز به مشکلات روحی و روانی اجازهی بروز نمیدهد.
توجه به روستاها باعث میشود تا از نظر امنیتی مشکلات کمتری برای کشور به وجود بیاید. مسایل امنیتی و سرقت و جرایم معمولا زائیده شهرنشینی است، در روستاها به لحاظ محدودیت تعداد افراد معمولا افراد بزهکار اجازهی رشد نمییابند، زیرا در معرض نظارت همگانی قرار دارند و فرهنگ روستا به طور کاملا خودکار ضد ناامنی است. در مقابل در شهرها یگانهای ویژهی پلیسی و بسیار مجهز هر روز باید با سارقان و مجرمان دست به یقه باشند و تعقیب و گریز تقریبا امری روزمره برای یگانهای پلیس است. بد نیست سری به ادارات آگاهی و کلانتریها و دادگاهها در شهرها بزنید و آنگاه با کلانتریهای روستایی مقایسه کنید.
از نظر جسمی جامعهای که کار و تلاش میکند در سلامت بیشتری به سر میبرد. هزاران بیماری جور واجور از انواع بیماریهای عصبی و مغزی گرفته تا بیماریهایی مثل دیابت و ایدز و کمردردهای مزمن، سینوزیت، چاقی، سکتههای قلبی و مغزی، چربی خون و ... زاییدهی زندگی و کار در شهر است. در روستا به دلیل تلاش جسمی و تحرک کافی، همینطور استفاده از مواد غذایی سالم و تازه اعم از لبنیات و سبزیجات و میوهجات و گوشت تازه و بدون مواد شیمیایی سلامت جسمی مردم باعث میشود که تا سنین بالا به طور کاملا سلامت عمر بکنند. شهریها به واسطه شرایط غلط زندگی و نداشتن امکان تحرک کافی و مصرف مواد غذایی تازه و سالم علاوه بر اینکه عمر کوتاهتری دارند، هزینههای هنگفتی را هم بر سیستم بهداشت و درمان کشور تحمیل میکنند.
اینها همه و همه از مضرات پرداختن به شهرها است. به نظرم در چشمانداز بیست ساله جای این نکته خالی است که کشور باید رویکردی جدی به روستاها داشته باشد. شاید بتوان این موضوع را به نوعی در همهی ابعاد چشم انداز لحاظ کرد اما مطمئنم که این موضوع سالهای سال مغفول خواهند ماند. زیرا تصمیم گیران و دولت مردان همهگی در فضای شهری زندگی میکنند و تصور صحیحی از زندگی روستایی ندارند و نمیتوانند اهمیت آن را در بین این همه سر و صدای شهرها درک کنند.
امیدوارم که روند مهاجرت از روستاها به شهرها معکوس گردد و هر شهری آرزو کند که ای کاش در روستا کار و زندگی میکرد.
دلم برای کوچههای روستا تنگ شده است.
دلم برای آفتاب روستا یک ذره شده است.
خسته شدم از اینکه در کنار پیادهرو بنشینم، در مقابل شهریها بر خاک بیفتم، زانو بزنم و کفشهای آنها را واکس بزنم.
دلم نمیخواهد بچههای لوس هم سن و سال خودم به من دستور بستنی و ساندویچ بدهند؛ بچههایی که آب را هم با چنگال میخورند.
بچههایی که پول را هم با دستمال کاغذی میگیرند.
ما هم در روستا برای خودمان آدم بودیم .
مادرم که در روستا رختهای خودمان را میشست، در شهر رختهای دیگران را میشوید.
پدرم که در روستا گندم و جو میکاشت، در شهر زباله درو میکند.
من که در روستا به مزرعه میرفتم، در شهر به مزرعه ساندویچ میروم.
من که در ورستا خرمن گندم را در باد میافشاندم، در شهر خرمن زباله را در دود میافشانم.
در شهر همه چیز دود میکند:
ماشینها دود میکنند، هواپیماها دود میکنند، کورهها دود میکنند، دودها کور میکنند. در شهر همه چیز برعکس است:
آبها در روستا رو به سرازیری میروند، در شهر فوارهها آب را سر بالا میبرند.
در روستا مردم چراغها را خاموش و روشن میکنند، در شهر چراغها مردم را خاموش و روشن میکنند؛ چراغها سبز میشوند، آدمها روشن میشوند و به راه میافتند؛ چراغها قرمز میشوند، آدمها خاموش میشوند و میایستند.
در شهر همه چیز از هم بریده است: خیابانها مثل قیچی از وسط شهر میگذرند و شهر را تکه تکه میکنند.
راهها رشته رشته میشوند و به سه راه و چهارراه تقسیم میشوند.
در شهر همه چیزها از هم میگریزند:
ماشینها عصبانی و با شتاب از یکدیگر میگریزند و گاهی هم به هم تنه میزنند.
آدمها با سرعت صد کیلومتر از یکدیگر سبقت میگیرند. آدمها برای هم بوق میزنند و گاهی سپرهایشان با هم تصادف میکند.
مردم از یکدیگر سبقت میگیرند. از یکدیگر میگریزند و در کنار پنچره اتوبوسها به فکر فرو میروند.
جویهای خیابان میگریزند، گاریها میگریزند، آسفالتها از زیر پای ماشینها میگریزند، عقربههای ساعت از یکدیگر میگریزند، مردم از دزدها میگریزند و دزدها از مردم. بعضی از آدمها از کار فرار میکنند و کار از بعضی آدمها فرار میکند.
در روستا، جویها به نهر میریزند، نهرها به رود میریزند و رودها به دریا میریزند. در شهر کوچهها به خیابان میگریزند، خیابانها به جاده میگریزند و جادهها به بیابان میگریزند.
همه جادهها از شهر میگریزند.
کاشکی من هم یک روز همراه یکی از جادهها از شهر بیرون میرفتم،
با یکی از این جادههایی که پیچ میخورد ومیرود تا به روستای ما برسد.
همه چیز از آنجا شروع شد:
خواهرم مریض شده بود. هر چه در روستا دوا درمان کردیم، خوب نشد.
او را به شهر بردند، هنوز به شهر نرسیده بودند که خواهرم مرد.
نه او به دکتر رسید و نه دکتر به او رسید.
از همان روز پدرم گفت: باید به شهر برویم.
همه چیزمان را فروختیم: چهار تا گوسفند، یک بره، همین!
آن روز خوب یادم هست. پدرم ناراحت بود. مادرم آرام آرام گریه میکرد.
من حس عجیبی داشتم؛ هم دلتنگ بودم و هم دلم شور میزد.
دلم نمیخواست برای همیشه از روستا خداحافظی کنم، ولی دوست داشتم شهر را هم ببینم.
مادرم بقچههایش را میبست. من دلم میخواست گوشهای از آسمان صاف روستا را بردارم، در بقچه مادرم بگذارم، تا هر وقت دلم تنگ شد به آن نگاه کنم.
مادرم رختخوابها را میبست، رختخوابهایی که بوی پشت بام خنک تابستان را میداد.
من دلم میخواست صدای خروسها را لای لحاف کوچک بپیچم، تا هر روز صبح با آن بیدار شوم.
پدرم چمدانش را میبست. میخواستم بگویم صبر کن تا خاطراتم را از گوشه و کنار کوچههای روستا جمع کنم و در چمدان بگذارم.
پدرم خورجینش را میتکاند. دلم میخواست سایه دیوارهای کوتاه را توی خورجین پدرم بگذارم.
دلم میخواست همه روستا را توی خورجین پدرم بگذارم و به شهر ببرم.
مادرم چادرش را برداشت. من دلم میخواست کمی بوی کاهگل و کمی بوی قصیل تازه و کمی بوی خاک باران خورده را در یک شیشه کوچک بگذارم و در گوشه چادر مادر گره بزنم.
دلهره داشتم، آیا در شهر هم میتوانم هر روز صبح کفشهایم را در بیاورم و با پای برهنه روی علفهای شبنمزده راه بروم؟
آیا باز میتوانم نزدیک ظهر، توی آفتاب خوابآور بهاری روی گل بابونهها دراز بکشم؟ روی یک سنگ بنشینم و کتاب بخوانم؟ روی سنگی که از مخمل سبز و مرطوب پوشیده شده است.
آیا تابستانها میتوانم در رودخانه شنا کنم. از آب بیرون بیایم ودر حالی که میلرزم، روی ماسههای داغ کنار رودخانه غلت بزنم؟
آیا باز هم میتوانم کنار چشمه بنشینم و پاهایم را در آب چشمه بگذارم تا ماهیهای کوچک کف پاهایم را غلغلک بدهند و فرار بکنند؟
همسایهها و قوم و خویشها تا سر جاده با ما آمدند. دوستان من هم آمده بودند. از همه خداحافظی کردیم.
ما میرفتیم و روستا سر جای خودش ایستاده بود.
من دوست داشتم مثل کوچههای روستا باشم. مثل کوچهها در روستا بپیچم، دور بزنم و محلهها را به هم پیوند بدهم.
دوست داشتم مثل کوچهها باشم و در روستا بمانم.
نه مثل جاده که از روستا بیرون میرفت.
این انتخاب توسط سایت geography.about.com انجام شده است.بخش جغرافیای سایت
گوگل لوکال بهترین سایت در سال اخیر است. گوگل لوکال با نقشه های منحصر به فرد خود توانسته است بخش عمده ای از احتیاجات کاربران را برآورده سازد. تلفیق نقشه های گوگل لوکال با تصاویر ماهواره ای و همچنین ایجاد لایه های اطلاعاتی، هر آنچه کاربران نیاز داشته باشند را در اختیارشان قرار می دهد. کافی است کاربر موضوع مورد نظر را در کادر جستجو وارد کند تا اطلاعات مورد نظرش را دریافت کند.
پرچم های جهان سایتی بسیار جالب توجه است. این سایت فقط شامل هزاران تصویر از پرچم های مربوط به کشورها نیست! بلکه در آن اطلاعاتی راجع به علایم تاریخی و مدرن پرچم ها خواهید یافت. FOTW اطلاعاتی راجه به تاریخ و نحوه شکل گیری علائم هر کشور در اختیارتان قرار خواهد داد. این سایت اطلاعات بسیار جالبی در اختیار علاقمندان به جغرافیای تاریخی قرار می دهد.
NationMaster.com اطلاعاتی زی قیمت و فوق العاده در درباره آمار و اطلاعات در اختیار کاربران خود قرار می دهد. برای مثال اگر شما می خواید بدانید کدام کشور صادرات "موز" در جهان را رهبری می کند. کافی است در قسمت سمت چپ سایت روی عبارت "Agriculture" کلیک کنید. سپس شما می تونید از لیست آمار و اطلاعات موجود اطلاعات کاملی در زمینه صادرات "موز" بدست آورید. استفاده از آخرین آمار این سایت را به شما توصیه می کنیم.
GeoHive شامل بیشترین و کاملترین اطلاعات در مورد جمعیت جهان و کشورها از گذشته تا کنون است که در اینترنت منتشر شده. مطالب این سایت کاملا طبقه بندی شده، جامع و مستند است.
درست است LiveScience یک سایت ویژه جغرافیا و علوم مرتبط با آن نیست. اما این سایت اطلاعات بسیار جالب و منحصر به فردی در زمینه مقالات مربوط به علوم زمین و آخرین اخبار علوم زمین در اختیار کاربران قرار می دهد. مطمئنا این سایت نظر شما را جلب خواهد کرد.
اگر شما به درستی نمی دانید همین حالا در لائوس ساعت چند است کافی است به نقشه صفحه اول این سایت مراجعه کنید. این نقشه که به صورت اتوماتیک روزآمد می شود شما را در این زمینه راهنمایی خواهد کرد.
Perry-Castañeda Library Map Collection
World Climate بزرگترین پایگاه داده های در مورد اطلاعاتی اقلیمی در جهان است. شما می توانید نام شهر مورد نظرتان را وارد کنید و اطلاعات اقلیمی در مورد شهر مورد نظر را در این سایت به رایگان دریافت کنید.
در این سایت اطلاعات بسیار زیادی در مورد کشورها، زبان، جمعیت، اقتصاد و به طور کلی هر آنچه لازم داشته باشید خواهید یافت. این اطلاعات شامل همه کشورهای جهان می شود.
The United States Census Bureau
در این وبسایت اطلاعات سرشماری ایالات امریکا به شکل طبقه بندی شده و کامل در اختیار کاربران قرار داده می شود.
در آغاز زمانی که اقتصاد برپایه گردآوری خوراک و صید و شکار قرار داشت، انسانها برروی زمین در حال حرکت و کوچ بودند. اقوام شکارگر و گرد آورندگان آذوقه اغلب جایگاه ثابتی نداشتند و همواره در پی صید و شکار و گردآوری آذوقه که معمولا از ریشه گیاهان خوردنی و میوههای جنگلی تشکیل میشد، از سرزمینی به سرزمین دیگر کوچ میکردند. اوضاع و احوال طبیعی در اغلب مناطق چنان بود که تشکیل هر گونه اقامتگاه بزرگ و دائمی را غیرممکن میساخت.
آشنا شدن انسان به امور کشاورزی و بارآوردن آذوقه و یافتن سرزمینهای مستعد ، اندک اندک او را از صورت صحرانشینی و بیابان گردی به یکجانشینی و تشکیل سکونتگاههای دائمی و دهکدههای پایدار هدایت کرد. لذا زندگی انسان بر روی زمین به دو گونه صحرانشینی و یکجانشینی پدیدار شده است لیکن میان این دو شکل زندگی حالت یا مرحله دیگری نیز وجود دارد که آن را نیمه کوچندگی یا نیمه یکجانشینی میتوان نامید. نیمه کوچندگی نوعی سکونت دو گانه ییلاق - قشلاقی است و انسانها با این شیوه زندگی نیمی از سال را در دشتها و نیمی دیگر را در کوهستانها میگذرانند و شاید بتوان این نوع زندگی را دو جانشینی یا سکونت دوگانه نیز اطلاق کرد.
تاریخچه روستانشینی
به اعتقاد رالف لینتون (Ralph Linton) مولف کتاب معروف شیر تمدن در عصر نوسنگی یا حدود 5000 سال پیش از میلاد در بسیاری از سرزمینها از جمله منطقه آسیای جنوب غربی زندگی ده نشینی برقرار بوده و عموم قبایل مختلف با یک نوع الگوی کلی و متشابه به زندگی خود ادامه میدادند. بنابر تحقیقات باستان شناسان قدیمیترین دهکدههای جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده ، در خاورمیانه واقع است. دو روستا در جارمو (Jarmo) و تپه سربین (Sarabin) واقع در ایران و عراق امروزی نشان میدهد که یکجانشینی با تشکیل اجتماعات روستایی دست کم در 10000 سال پیش آغاز شده است.
آخرین تحقیقات باستان شناسان همچنین نشان میدهد که بسیاری از مراکز اجتماعات انسانی از 10000 تا 3500 سال قدمت دارد. مثلا گنج تپه در انتهای شرقی دشت کرمانشاه 8000 سال قبل از میلاد ، تپه گوران لرستان 7000 سال قبل از میلاد ، گوی تپه نزدیک ارومیه 4000 سال قبل از میلاد ، تپه حصار دامغان 4000 سال قبل از میلاد ، تپه حسنلو و عقرب تپه 2000 سال قبل از میلاد ، چراغعلی تپه 1100 سال قبل از میلاد ، املش گیلان 1500 سال قبل از میلاد و همچنین شوش ، تپه گیان نهاوند ، تپه جمشیدی (درشمال خاوری الیشتر) تل بگوم تخت جمشید و کلاردشت هر یک از 1000 تا 3000 سال قبل از میلاد قدمت دارند.
ساندرسن (Goordon Chaide) جامعه دهگانی را از لحاظ ثبات و تحرک به سه نوع تقسیم میکند
دهکدههایی هستند که هر چند در آن مختصری کشاورزی میشود، لیکن ساکنان آن زودبه زود تغییرمکان میدهند. نمونه این دهکدهها در ناحیه آمازون و نیز نزد بومیان مالایا وجود داشته است.
دهکدههای نیمه پایدار
در این نوع دهکدهها انسانها در محلی سکونت میگزینند و تا چند سال آذوقه خود را از زمینهای حاصلخیز اطراف به دست میآورند و سپس به علت کاهش بازدهی زمین و بیمایه شدن خاک ، آن منطقه را ترک میکنند و در سرزمین دیگری ساکن میشوند. این امر در گذشته به خصوص در نواحی کوهستانی جنوب شرقی آسیا وجود داشت.
دهکدههای پایدار
از زمانی که فنون و ابزار کشاورزی پیشرفت کرد و بویژه در منطقه آسیای جنوب شرقی که زراعت برنج معمول گردید و گاومیش اهلی و خیش اختراع شد و رواج یافت، دهکدههای پایدار پدید آمد. کشت برنج آبی با استفاده از گاومیش زمینه را برای استقرار جمعیتهای انبوه فراهم کرد. همچنین در آسیای جنوب غربی ترکیب غله و گاومیش نیز سبب روی کارآمدن جمعیتهای بزرگ شد.
وقتی بحث از مطالعات آمایش صورت میگیرد اولین موضوعی که بیدرنگ به ذهن خطور میکند منطقهبندی، توانهای اکولوژیکی و تدوین برنامهها در سطوح ملی ـ منطقهای و محلی است. منطقهبندی از محوریترین بحثهای آمایش سرزمین است منطقهبندی براساس ویژگیهای همگن جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی، تعریف شده است.
مناطق را می توان بر اساس، منطقه عملکردی(Functional region)، منطقه همگن (homogenous region)، منطقه برنامهریزی (programming region) تقسیم بندی نمود.
برای روشن شدن موضوع منطقه و مفهوم آن در مطالعات آمایش که سالیان سال بین اقتصاددانان و برنامهریزان شهری با برداشتی متفاوت طرح گردیده ضروری است مفهوم منطقه به دقت مورد کنکاش قرار گیرد. نظریهپردازان توسعه منطقهای، منطقه را محدودهای مشخص با کارکردهای همسان و شرایط و ویژگیهای جغرافیایی، انسانی و اجتماعی مشترک میدانند که همگنی ویژگی بارز آن است و اقسام مختلفی از قبیل منطقه عملکردی، منطقه همگن (متجانس) و منطقه برنامهریزی را شامل میشود که هرکدام ویژگی خاص خود را دارند ولی وجه مشترک آنها همگنی و شباهت در ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی و طبیعی بدون توجه صرف به مرزهای سیاسی و اداری است.
بدینترتیب منطقه عملکردی، محدودهای جغرافیایی است که براساس سنجههایی منتخب، دارای عملکرد یکسان میباشد و معیار آن تحلیل جریانهای اقتصادی و اجتماعی است. منطقه همگن آن، محدوده جغرافیایی است که از نظر ویژگیهای خاص جغرافیایی و اقتصادی دارای شرایط همگن هستند و معیار آن بیشتر ویژگیهای جغرافیایی است. ترکیبی از این دو نوع منطقهبندی چارچوب مفیدی برای تعیین مناطق برنامهریزی را فراهم میآورد. لوئیس کیبل منطقه برنامهریزی را آنچنان محدودهای تعریف کرده که به اندازهای وسیع است که ارتباطات عملکردی و همگنیهای درونی آن، توزیع جمعیت و فعالیت را در پهنه آن همگن میسازد، و در عین حال به اندازهای محدود است که بتوان همه مسائل برنامهریزی آن را، یکجا دید و حل کرد. بر همین اساس کلیسون منطقه برنامهریزی را واجد شرایط زیر میداند:
ü ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و فضایی همگن یا به هم پیوستهای داشته باشد.
ü دست کم واجد یک مرکز رشد باشد.
ü در حل مشکلات اقتصادی و برنامهریزی دارای وحدت رویه بوده و در اجرای تصمیمات و برنامهها تمرکز داشته باشد.
ü وسعت آن به حدی باشد که بتوان برنامههایی برای سامان دادن توزیع انسانها و فعالیتها، و اجرای طرحهایی در مقیاس وسیع اقتصادی تدوین و اجرا کرد.
اگرچه در این منطقة برنامهریزی از مرزهای سیاسی نیز جهت منطقهبندی استفاده میشود ولی لزوماً استانهای یک کشور هرکدام یک منطقه محسوب نمیگردند بلکه ممکن است چند استان یک منطقه و یا یک استان مستقلاً یک منطقه برنامهریزی تعریف گردد. پس همگنی در شرایط و ویژگیها، معیار اصلی و پایهای منطقهبندی است و ضروری است جهت اجرایی کردن مطالعات آمایش ملی، برش منطقهای آن با تعریف و تعیین دقیق منطقه، تجزیه و تحلیل منطقه و تدوین استراتژیهای توسعه منطقه پیگیری شود.
ضررورت برنامه ریزی منطقه ای
فلسفه وجودی و ضرورت برنامه ریزی های منطقه ای را شاید بتوان از تعاریفی که ارائه شده استنباط کرد ولی اگر دلیل این نوع برنامه ریزی ها بطور دقیق تر بررسی شود مشخص می شود که توجه به نابرابری های منطقه ای اصلی ترین و مهمترین موضوع است به تعبیر ورهان وظیفه اصلی برنامه ریزی های منطقه ای ایجاد شرایطی است که در آن مقتضیات مختلف همه نواحی در قالب راه حلی تعادلی که کلیه مصالح لازمه را نیز در بر دارد ملحوظ شده باشد.
حتی اگر کلیه برنامه ریزی های کشور بطور قائم و بخشی انجام گیرد باز نمی توان نقش برنامه ریزی های منطقه ای را در ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای گوناگون بخش های نهالف (نهادهای دولتی) نادیده گرفت. بدون شک برنامه ریزی منطقه ای و تجهیز و توسعه بهتر بافت زیربنای منطقه ای می تواند بنوبه خود نقش اساسی و حساسی را در برنامه ریزی مملکتی و تعیین هدف ها و توجیه نقش بخشهای مختلف مملکتی داشته باشد.بدون شک ایجاد هماهنگی در برنامه های مختلف نهادهای دولتی در سطح هر منطقه ای این امکان را می دهد که این برنامه ها لااقل نسبت به یکدیگر و در رابطه با کارکرد و بازده مخصوص هر کدام در مقیاس منطقه ای و کشوری مطالعه و مقایسه گردند.
بدین ترتیب ضرورت اجرای برنامه ریزی های منطقه ای عبارتند از:
ü عدم وجود تعادل مناسب بین استان های مختلف یک کشور از یک سو و نواحی مختلف از سوی دیگر
ü عدم وجود تعادل میان نقاط شهری و روستایی
ü عدم وجود تعادل میان شهرهای مختلف
ü لزوم مشارکت افراد محلی در توسعه منطقه
ü لزوم هماهنگی میان سیاست ملی و محلی
ü وسعت زیاد کشورها و تنوع فراوان جغرافیایی اجتماعی و فرهنگی در آنها
ü بازسازی مناطق آسیب دیده
ü کنترل و ساماندهی نظام شهری
ü تمرکز زدایی از مراکز اصلی رشد و ایجاد قطب های جدید رشد
ü کنترل جریان های جمعیتی
ü تامین عدالت اجتماعی در نواحی مختلف