دلم می خواست دنیا رنگ دیگر بود / خدا با بندگانش مهربان تر بود / ازین بی چاره مردم یاد می فرمود / دلم می خواست زنجیری گران / از بارگاه خویش می آویخت / که مظلومان،خدا را پای آن زنجیر / ز درد خویش آگاه می کردند.
دلم می خواست دست مرگ را از دامن امید ما کوتاه می کردند / در این دنیای بی آغاز و بی پایان / در این صحرا که جز گرد و غبار از ما نمی ماند / خدا،زین تلخ کامی های بی هنگام بس می کرد / نمی گویم پرستوی زمان را در قفس می کرد / نمی گویم به هر کس بخت و عمر جاودان می داد / نمی گویم به هر کس عیش و نوش رایگان می داد / همین ده روز هستی را امان می داد / دلش را ناله ی تلخ سیه روزان تکان می داد.
آمار رسمی مرکز آمار ایران در خصوص درصد خانواده های شهری و روستایی زیر خط فقر مطلق دوره 1363-1378 نشان می دهد. در سال 1363 تا 1367 بالغ بر 21/48 ئرصد جامعه شهری ایران و 22/15 درصد جامعه روستایی ایران زیر خط فقر مطلق قرار داشته اند اما در برنامه اول توسعه 1372-1368 این میزان کاهش یافته و به طور میانگین 19/97 درصد شهرنشینان و 23/37 درصد روستا نشینان زیر خط فقر نسبی و 08/15 درصد جامعه شهری و 25/7 درصد جامعه روستایی ایران زیر خط فقر مطلق زندگی می کرده اند همچنین در سالهای 1373 تا 1378 برنامه دوم توسعه و به طور میانگین 18/59 درصد جامعه شهری و 22/22 درصد جامعه روستایی زیر خط فقر نسبی و 11/60 درصد جامعه شهری و 22/38 درصد جامعه روستایی کشور زیر خط فقر مطلق قرار داشته اند. «طبق آمارهای منتشره از سوی سازمان برنامه و بودجه در سال 1380 نشان می دهد که هم اکنون بیش از سه میلیون خانوار در کشور زیر خط فقر به سر برده و با توجه به متوسط جمعیت هر خانوار ایرانی که 8/3 نفر می باشد حدود 12 میلیوم نفر زیر خط فقر بوده اند.» متاسفانه اقتصاد کشور از دهه 60 به بعد به شکلی بوده است که هم اکنون 20 درصد مردم 80درصد ثروت جامعه و 80درصد مردم و 20 درصد ثروت جامعه را در اختیار دارند. و این نشان از شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی ناشی از یک سویه نگری و سیاست زدگی در برنامه های اول و دوم توسعه کشور بوده است. از طرفی بر اساس تحیقات انجام شده ، ویژگی اصلی اقشار مربوط به خانواده هایی بوده است که یا سرپرست آنها بالاتر از 60 سال داشته اند و یا سرپرست خانواده زن زیر 60 سال بوده است به طوری که در سال 1375 حدود5/27 درصد از کمترین خانوارها دارای سرپرست زن بوده اند و این نشان می دهد که درصد قابل توجهی از سرپرست خانوارها زیر خط فقر ، زنان هستند و این آمار امروزه به خاطر افزایش طلاق در جامعه رو به فزونی است. در سال های آغازین قرن بیست و یکم میلادی سازمان های مختلف بین المللی و از جمله سازمان ملل متحد اعلام کردند که در سطح این کره خاکی، بویژه در کشورهای موسوم به توسعه نیافته یا در حال رشد ، بیش از یک میلیارد نفر از آدمیان در فقر شدید به سر می برند و این رقم در زول دو دهه گذشته تحول محسوسی نداشته است. کاهش فقر چالشی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و این امر با موضوعات حساسی همچون حقوق و استحقاق برخورداری از مزایا مرتبط است. نه تنها به منظور مواجهه با ملموس ترین تاثیرات فقر بر شرایط زندگی و همچنین برخی از علل و مکانیزم های باز تولید آن بلکه، قرار دادن فقر در دستور کار سیاسی جهان نیز ضروری است.
جهانی فکر کن و محلی عمل کن دکتر رابینسون
اینجانب با دغدغه های ذهنی که در مورد عدم توسعه روستایی و بی توجهی برخی کارشناسان و مسئولین نسبت به عمران و آبادانی و توسعه روستایی کشور داشته اند و همچنین با توجه به پدیده وسیع مهاجرت در دهه های اخیر به شهرهای بزرگ بویژه پایتخت و افزایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی درشهرها و پیرامون آنها در مقطع کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی روستایی تحصیل نمودم و اکنون با ایجاد این و بلاگ سعی در ارائة نظرات کارشناسان ،متخصصان و نظریه پردازان توسعه روستایی دارم چرا که معتقدم عدم توجه به توسعه روستایی در برنامه های ملی (قبل و بعد از انقلاب) ناشی از وجود شهرها است و درست مثل این ضرب المثل است که درختها نمی گذارند جنگل را ببینیم و در گام اول ضرورتهای توسعه روستایی را فهرست وار بیان می کنم:
1. در حدود 38% از جمعیت کل کشور (آمار سال 75) در روستاها زندگی می کنند و با توجه به اینکه توسعه یک مسأله انسانی است روستاها نیز باید همپای شهرها توسعه پیدا کنند.
2. با توجه به فرهنگ تولیدگری که در روستاها وجود دارد و آنها بخش عمده مواد غذایی و از جمله مواد خام را در جامعه تولید می نمایند.
3. در بعد زیست محیطی که باید روستاها از منابع غنی آب و خاک حفظ شود
4. همانطور که همگان اطلاع دارد وجود فقر بیشتر در روستاها است که در حدود 4/26% از جمعیت آنها زیر خط فقر بسر می برند و حتی اسکار لوئیس می گوید دنیای دهقانان، فرهنگ فقر است.
5. از آنجا که هیچ مکانی نمی تواند خودکفا باشد و از بعد مکمل بودن فضاها ضرورت توسعه روستایی در ارتباط با مکانهای دیگر به نظر می رسد.
6. تجربیات گذشته نشان میدهد که توجه به شهرها نتوانسته از مشکلات کشورهای جهان سوم کم کند
7. پدیدة مهاجرت سرمایه های انسانی و مادی از حوزه های روستایی به شهرها
8. با توجه به سهم روستاها در تولید ناخالص ملی که در حدود 25 درصد می باشد.
موارد 8 گانه بالا و حتی موارد دیگر ضرورت توسعه روستایی را بیش از بیش آشکار می کند و آیا وقت آن نرسیده است که در سیاست برنامه ریزان تغییر حاصل شود و روستاها از بی مهری مسئولین خارج شوند.
جهانی فکر کن و محلی عمل کن دکتر رابینسون
اینجانب با دغدغه های ذهنی که در مورد عدم توسعه روستایی و بی توجهی برخی کارشناسان و مسئولین نسبت به عمران و آبادانی و توسعه روستایی کشور داشته اند و همچنین با توجه به پدیده وسیع مهاجرت در دهه های اخیر به شهرهای بزرگ بویژه پایتخت و افزایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی درشهرها و پیرامون آنها در مقطع کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی روستایی تحصیل نمودم و اکنون با ایجاد این و بلاگ سعی در ارائة نظرات کارشناسان ،متخصصان و نظریه پردازان توسعه روستایی دارم چرا که معتقدم عدم توجه به توسعه روستایی در برنامه های ملی (قبل و بعد از انقلاب) ناشی از وجود شهرها است و درست مثل این ضرب المثل است که درختها نمی گذارند جنگل را ببینیم و در گام اول ضرورتهای توسعه روستایی را فهرست وار بیان می کنم:
1. در حدود 38% از جمعیت کل کشور (آمار سال 75) در روستاها زندگی می کنند و با توجه به اینکه توسعه یک مسأله انسانی است روستاها نیز باید همپای شهرها توسعه پیدا کنند.
2. با توجه به فرهنگ تولیدگری که در روستاها وجود دارد و آنها بخش عمده مواد غذایی و از جمله مواد خام را در جامعه تولید می نمایند.
3. در بعد زیست محیطی که باید روستاها از منابع غنی آب و خاک حفظ شود
4. همانطور که همگان اطلاع دارد وجود فقر بیشتر در روستاها است که در حدود 4/26% از جمعیت آنها زیر خط فقر بسر می برند و حتی اسکار لوئیس می گوید دنیای دهقانان، فرهنگ فقر است.
5. از آنجا که هیچ مکانی نمی تواند خودکفا باشد و از بعد مکمل بودن فضاها ضرورت توسعه روستایی در ارتباط با مکانهای دیگر به نظر می رسد.
6. تجربیات گذشته نشان میدهد که توجه به شهرها نتوانسته از مشکلات کشورهای جهان سوم کم کند
7. پدیدة مهاجرت سرمایه های انسانی و مادی از حوزه های روستایی به شهرها
8. با توجه به سهم روستاها در تولید ناخالص ملی که در حدود 25 درصد می باشد.
موارد 8 گانه بالا و حتی موارد دیگر ضرورت توسعه روستایی را بیش از بیش آشکار می کند و آیا وقت آن نرسیده است که در سیاست برنامه ریزان تغییر حاصل شود و روستاها از بی مهری مسئولین خارج شوند.
توسعه روستایی و اقتصاد ملی
نواحی روستایی به ویژه از طریق تولیدات کشاورزی و صنایع دستی نقش مهمی در اقتصاد ملی دارند. بر طبق آخرین داده ها با بخشی کشاورزی حدود 20 درصد تولید ناخالص داخلی، 25 درصد صادرات غیر نفتی، 25 درصد کل اشتغال، 75 تا 80 درصد نیازهای غذایی و صنایع کشور را فراهم می کند و به طور غیر مستقیم نیز بین 25 تا 30 درصد ارزش کالاهای صنعتی و بین 20 تا 25 درصد ارزش بخشی خدمات از طریق بخش کشاورزی ایجاد می شود. همچنین ارزش افزوده بخش کشاورزی در دوره 81-79 به طور متوسط 7/5 درصد رشد داشته و در سال 1381 با نرخ 1/10 درصد به 1/10289 میلیارد ریال افزایش یافته است. که نسبت به هدف برنامه (9/4) بیش از دو برابر است.
رشد بالای بخش کشاورزی در سال های اخیر نشان دهنده وجود ظرفیت های بالقوه زیاد در این بخش برای افزایش تولید و توسعه بیشتر است. این همه دستاوردهای بخش کشاورزی برای اقتصاد ملی در شرایطی است که سهم این بخش از کل بنا بر سرمایه گذاری شده درست طی 30 سال گذشته همواره کمتر از 6 درصد بوده است. نسبت یارانه های پرداختی درست به کشاورزان به ارزش تولیدات کشاورزی تنها 85/0 درصد است در حالی که در کشورهای صنعتی این نسبت به 40 درصد می رسد. در واقع بخش کشاورزی با حداقل سرمایه گذاری ریالی و ارزی بالاترین نقش را در اقتصاد ملی داشته است. بنابراین نقش نواحی روستایی در اقتصاد ملی به ویژه از طریق تولیدات کشاورزی ایجاب می نماید که برای مقاوم و افزایش این نقش، مخصوصاً در زیر امنیت غذایی پایدار، نواحی روستایی به عنوان عرصه مهم این فعالیت مورد توجه بیشتر قرار گیرند.
جدول 2 ـ یارانه های پرداختی دولت به تفکیک مناطق شهری و روستایی
میانگین دوره |
مناطق شهری |
مناطق روستایی | ||
سرانه ریال |
درصد از کل |
سرانه ریال |
درصد از کل | |
57-52 |
95/2909 |
3/70 |
5/999 |
7/29 |
67-58 |
05/2671 |
7/62 |
72/1688 |
3/37 |
73-68 |
3/27214 |
5/64 |
16/180401 |
5/35 |
74 |
119565 |
87 |
27568 |
13 |