با سلام به تمامی دوستان و همراهان عزیز و تمامی دانشجویان و محققین عزیز در مسائل شهری و روستایی و علاقه مندان به رشته جغرافیا. مدتی به دلیل مسائل کاری فرصت به روز کردن وبلاگ را نداشتم امید است در سال جدید بتوانم چه بصورت گرداوری چه به صورت تالیف وبلاگ را برای علاقه مندان به روز نمایم
همچنین از تمامی دوستان خواهش می کنم همچون گذشته با نظرات ارزشمند خود این حقیر را یاری فرمایند
ادامه مقاله کارآفرینی و نقش ان در توسعه......
2- ویژگیهای جامعه روستایی ایران
روستا بعنوان بخش بزرگی از نظام اجتماعی و جمعیتی کشور که در آن تعداد کثیری از عوامل انسانی مولد سکونت دارند محسوب می شود در روستاها عوامل و منابع ارزشمندی اعم از عوامل انسانی و منابع طبیعی و اقتصادی بعنوان ذخایر استراتژیک کشور وجود دارد که در پیشرفت جامعه نقش مهمی ایفا می کنند. نقش و اهمیت فراورده ها و تولیدات روستایی در رفع نیازهای رو به تزاید جامعه درخور توجه می باشد نظیر تولید محصولات کشاورزی، زراعی، دامی و صنایع تبدیلی که نقش بی بدیل و منحصر بفرد است. برای جامعه اقتصادی ما بسیاری از دستاوردهای روستائیان نقش استراتژیک داشته و اهرم قابل اتکایی در پشتیبانی از نظام اقتصادی کشور در عرصه جهانی از طریق صادرات و ورود کالاهای ملی به بازارهای پرظرفیت جهانی بوده، یعنی درحقیقت شناسه قدرت اقتصادی کشور در نزد جهانیان تلقی گردیده مضافاً اینکه تکیه براقتصاد تک محصولی نفتی را تقلیل می دهد. فعال سازی ساکنان روستاها در ایران می تواند کمک شایان توجهی به تامین امنیت اجتماعی نموده و باعث کاهش حجم زیاد ناملایمات اجتماعی گشته و منجر به کاهش پدیده " مهاجرت روستا - شهری" شود. ایجاد و راه اندازی کسب وکارها مانند کسب وکارهای خانوادگی و گروهی در روستاها بدلیل وجود پیوندهای قوی اجتماعی و روحیه بالای مشارکت و تعاون در روستاها بالاتر از شهرهاست روحیه کار و تلاش و مسئولیت پذیری و التزام و تعهد به پیشرفت درمیان جمعیت روستایی بیشتر از شهرنشینان وجود دارد.
تمامی جوامع روستایی با معضل بیکاری به نوعی دست به گریبان هستند و ابعاد این معضل، بخشهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی را نیز متاثر ساخته است. این معضل بعنوان یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی روستاها مطرح میباشد. در حال حاضر، ایجاد فرصت های شغلی جدید در مناطق روستایی کشور از اهمیت دو چندانی برخوردار است. زیرا علاوه بر آمار بالای بیکاری در روستاها، (سالانه بالغ بر 550 هزار نفر نیروی کار جدید به بازارکار روستاها عرضه میشود(مرکز آمار ایران)) کشور با معضل مهاجرت روستائیان به شهرها، بخصوص به شهرهای بزرگ مواجه است که این امر خود پیامدهای منفی زیادی در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و امنیتی دارد. همچنین جوانگزین و نخبهگزین بودن مهاجرتهای روستایی از جمله عواملی است که فرآیند توسعة درونزا و روند بهبود شرایط زندگی در روستاها را مختل می سازد.
3- توسعه روستایی
نقش و جایگاه روستاها در فرآیند توسعه اقتصادی – اجتماعی و سیاسی در مقیاس محلی، منطقهای، ملی و بین المللی و پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستایی چون فقر گسترده ،نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت و غیره موجب توجه به توسعه روستایی و حتی تقدم آن بر توسعه شهری گردیده است (ازکیا و غفاری، 1383: 19). برنامههای توسعه روستایی، جزئی از برنامههای توسعه هر کشور محسوب میشوند که برای دگرگونسازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی بکار میروند. اینگونه برنامهها را که دولتها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده میکنند، دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز میگویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولتها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند، مورد پیدا میکند. از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کمدرآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست (عالی پور، 1371: 12). توسعه روستایی به نوین سازی جامعه روستایی می پردازد و آن را از یک انزوای سنتی به جامعه ای مدرن تغییر خواهد داد که با اقتصاد ملی عجین شده است بنابراین هدفهای توسعه روستایی در محدوده یک بخش خلاصه نمی شود، بلکه مواردی چون بهبود و بهره وری ، افزایش اشتغال، تامین حداقل غذا، مسکن و آموزش و بهداشت را در بر میگیرد (مهندسان مشاور هلند، 1371: 20). اهداف توسعه روستایی را می توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد: اهداف اقتصادی – اجتماعی- سیاسی و طبیعی (پاپلی یزدی و امیر ابراهیمی، 1381: 51). بطور کلی توسعه روستایی، فرآیند توسعه دادن و مورد استفاده قرار دادن منابع طبیعی و انسانی، تکنولوژی، تسهیلات زیربنایی، نهادها و سازمانها، سیاستهای دولت و برنامه ها بمنظور تشویق و تسریع رشد اقتصادی در مناطق روستایی جهت ایجاد اشتغال و بهبود کیفیت زندگی روستایی برای ادامه زندگی و پایداری حیات است (حسینی ابری، 1380: 260).
در گذشته بعضی مدیران و سیاستگذاران امر توسعه، صرفاً بر "توسعه کشاورزی" متمرکز میشدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمیشود. روستا جامعهای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همهجانبه است نه صرفاً توسعه کسبوکار و نظامی به نام "کشاورزی". هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمیشود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمیشود (بیشتر عاید زمینداران، بخصوص مالکان بزرگ، میشود)، ثانیاً افزایش بهرهوری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی میشود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها میشود.
· چالش های توسعه روستا
مناطق روستایی برای توسعه با مشکلات و چالشهایی روبرو هستند که شناخت آنها باعث می شود مسئولین استراتژی مناسب جهت توسعه را برای روستاها انتخاب کنند چالشهای مناطق روستایی عبارتند از: 1-عدم دسترسی به سرمایه وامکانات 2-مشکل درعرضه کالاها وخدمات 3-تاکید بر یک صنعت یا کسب وکار خاص 4- تمایل شدید به مهاجرت 5-گسترش روزافزون تغییرکاربری اراضی زراعی 6-امکان ریسک کمتر در روستاها 7-کمبود سازمانهای حمایت کننده
· استراتژیهای توسعه روستایی
کشورها و مناطق مختلف جهان، متناسب با شرایط و اولویتها، رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفتهاند. قطعاً نمیتوان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضایی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمیتوان متوقع موفقیتی پایدار بود (استعلاجی، 1381: 36).
رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی را اینگونه میتوان تقسیمبندی نمود
الف. رویکردهای فیزیکی-کالبدی: 1. استراتژی توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی
ب. رویکردهای اقتصادی: 1. استراتژی انقلاب سبز 2. استراتژی اصلاحات ارضی 3. استراتژی صنعتینمودن روستاها 4. استراتژی رفع نیازهای اساسی
ج. رویکردهای اجتماعی-فرهنگی: 1. استراتژی توسعه اجتماعی 2. استراتژی مشارکت مردمی
د. رویکردهای فضایی، منطقهای و ناحیهای: 1. استراتژیهای تحلیل مکانی 2. استراتژی توسعه روستا-شهری 3. استراتژی یوفرد 4. استراتژی نظام سلسلهمراتبی سکونتگاهها و برنامهریزی مراکز روستایی 5. استراتژی توسعه یکپارچه ناحیهای 6. استراتژی توسعه زیست-ناحیه 7. استراتژی توسعه پایدار و همهجانبه روستایی (موسسه توسعه روستایی، 1381).
مهمترین راهکار های استراتژیک توسعه روستایی عبارتند از:
1-تغییر نگرش حاکم بر اذهان مدیران و مردم نسبت به روستا از طریق: فرهنگ سازی بوسیله رسانه های جمعی و عمومی، برجسته سازی و توجه ویژه به مناطق روستایی در نظام آموزشی، ابراز توجه ویژه به روستاها توسط مدیران ارشد (مثل اقامت آنان در روستاها)و...
2-جذاب سازی فضای روستایی کشور از طریق: توسعه هدفمند فضاهای فرهنگی وآموزشی روستاها، ایجاد مراکز تفریحی، اقامتی، سیاحتی در روستاها
3- تکمیل و تکامل جامعه اطلاعاتی روستایی کشور مانند ایجاد ارتباطات مخابراتی، ارتقای سواد اطلاعاتی آنان و نزدیک سازی فرهنگ شفاهی روستائیان با فرهنگ مکتوب دیجیتال.
4-تشکیل خوشه های دانشی روستایی و توسعه زیر ساخت های دانشی مثل تدوین نقشه صنایع روستایی کشور، ایجاد و توسعه مراکز تحصیلی وآموزشی(بخصوص آموزش های کاربردی)، ارتقای سطح سواد روستائیان وآموزش آنان در بکارگیری روش ها و فناوری های نوین
5-نوسازی مناطق آسیب دیده روستایی و توسعه اشتغال زایی در روستاهای کشور از طریق حاکم سازی فضای کارآفرینی وایجاد پارک های کارآفرینی در مراکز و مناطق مستعد و همچنین حمایت از فارغ التحصیلان روستایی برای راه اندازی کسب و کار در روستاها
6-شکوفاسازی اقتصاد روستایی و تاسیس روستاهای نوین که از جهات موقعیت وامکانات همپای شهرها باشند،توسعه صنایع دستی و روزآمدساز آنها، جذب سرمایه گذاران خارجی و بخش خصوصی به سمت روستاها و فرهنگ سازی برای تغییر الگوهای مصرف و تولید در روستا.
برنامه های توسعه روستایی باید به مواردی همچون: ایجاد اشتغال در بخشهای غیرکشاورزی،کنترل جمعیت، توسعه اجتماعی و شهرسازی روستا، کاهش مهاجرت به شهرها، افزایش سطح رفاه، تاکید بر جذب و توسعه فناوری های جدید و آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر توجه داشته باشد (سیدنبی اله حسینی، 1382).چکیده
محور توسعه روستاها بطور سنتی کشاورزی تعریف شده، اما محدودیت منابع طبیعی در برخی از روستاها، باعث رکود اقتصادی شده و توسعه کشاورزی به توسعه اقتصادی همه روستاهای منتج نشده است. امروزه روستاها محیط مناسبی برای رشد بخشهای غیرکشاورزی و فعالیت شرکتهای تولیدی و خدماتی شناخته شده است این موضوع در واقع نوعی حرکت از کسب وکارهای مبتنی بر منابع طبیعی به سمت کسب وکارهای مبتنی بر دانش است. وضعیت جامعه روستایی ایران نشان می دهد که با افزایش سطح سواد ، دانش و مهارتهای علمی و عملی، گرایش به اشتغال در بخشهای سنتی اقتصاد کمتر شده و میل برای اشتغال در بخش های مدرن و خدماتی بیشتر است. این در حالی است که روستاهای ایران نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشف نشده هستند که کشف و بهره برداری به موقع از این فرصتها و ایجاد کسب و کارهای جدید و رقابت پذیر می تواند مزایای اقتصادی چشمگیری به همراه آورد.
در این مقاله سعی شده است با بررسی ویژگیهای جامعه روستایی ایران و گرایش های موجود و در حال شکل گیری، زمینه ها و فرصتهای جدید اشتغال احصاء و راهکارهای توسعه و بالفعل شدن آنها با استفاده از توان و نیروی تخصصی جدید پیشنهاد گردد. به عبارت دیگر سوال اصلی اینست که با توجه به ویژگیهای جمعیتی روستاهای ایران و تحول اتفاق افتاده در کیفیت نیروها، بویژه با توسعه آموزش عالی، چگونه میتوان در کنار مشاغل سنتی، مشاغل جدید و مدرن و رقابت پذیر متناسب با شرایط جدید ایجاد کرد؟ و برای تحقق این مشاغل چه شرایطی باید تحقق پیدا کند؟ برای پاسخ به این سوالات ویژگیهای جمعیتی روستایی ایران شناخته شده و در نهایت با توجه به ظرفیتها و ویژگیهای جدید جمعیتی، پیشنهادات ارائه گردیده است.
بر اساس نتایج تحقیق توسعه فرصتهای اشتغال در بخش کشاورزی و دامداری با تغییر ماهیت از سنتی به مدرن و نیز زمینه های جدید شغلی در بخشهای صنعتی وخدماتی در سطح روستاها وجود دارد که نیازمند ساماندهی تشکیلاتی، تسهیلاتی و تقویت ساختارهای موجود می باشد.
کلید واژگان: کارآفرینی، فناوری، استراتژی، توسعه ، روستا
مقدمه:
کارآفرینی به عنوان شاخص استراتژیک توسعه و عامل مزیت آفرین ملت ها و کشورها، می تواند به عنوان گزینه مناسبی در پاسخ به نیاز ها و الزامات جدید زندگی انسانی در عصر موسوم به"عصر اطلاعات" انتخاب شود. ظرفیت ها و ویژگی های نهفته در این پدیده، می تواند به بسیاری از مشکلات و معضلات حوزه های اقتصادی، اجتماعی پایان دهد و آثار و تبعات و پیامد های مثبت و اثر بخش خود در راستای رشد، توسعه، شکوفایی و پویایی جامعه را به خدمت گیرد. همه فواید مترتب بر کارآفرینی ریشه در تلاشهای مستمر، سخت کوشی، خلاقیت و نوآوری، خودباوری، مسئولیت پذیری و تعهد و اعتماد به نفس مردان و زنان بزرگی دارد که به عنوان"عاملان تغییر" هستند که تاریخ و تمدن درخشان جوامع انسانی مرهون حضور و اقدامات انان می باشند و به جرات می توان ادعا نمود که اگر پایمردی ها ومجاهدتهای این افراد نبود امروز مسیر تعالی و پیشرفت انسانیت را به گونهای دیگر نظارهگر بودیم.
امروزه عنصر کار آفرینی ، در تغییرات پر شتاب و سریع عصر تکنولوژی اطلاعات بعنوان نقطه اتکا زندگی ، نگهدار انسان در عصرپست مدرن می باشد و در نقش یک هدایتگر ، خواستگاه و پایگاه تجلی آرمانها وچشم اندازهای متعالی جوامع بدل گردیده است.کارآفرینی به بسیاری از بحرانها، دشواریها، مشکلات، اضطرابهاو درگیری های فکری و فیزیکی بشر پایان داده و عامل آرامش و آسایش انسان درعصر موسوم به جهانی شدن گشته است.به گونه ای که باید از آن به عنوان یک الزام و ضرورت اساسی در هدایت و مدیریت کلان جامعه بشری از سوی رهبران، مدیران وسیاست گذاران تاکید نمود. و می توان اذعان نمود کارآفرینی،عنصری است که در پیچیدگی زندگی اجتماعی انسان امروز، که در آن عدم قطعیت به جای ثبات و اطمینان، تغییر جایگزین سکون وآرامی و ابهام جانشین شفافیت گردیده است میتواند بعنوان راهکار مقتضی مواقع دشوار به بسیاری از دغدغهها پایان داده و کاروان سعادت جامعه را به سلامت به سرمنزل مقصد هدایت نماید(حسینی، 1383).
در این مسیر با عنایت به اینکه کارآفرینی از سالیان قبل در محیط شهرها به وقوع پیوسته اما محیط روستایی شاهد چنین تحولی به صورت ملموس نبوده است می توان کارآفرینی روستایی را پیشقراول توسعه جدید در محیط روستا دانست بر این اساس بایستی برای ایجاد کارآفرینی روستایی ضمن شناخت همه جانبه محیط روستا و شناخت ویژگیهای اجتماعی جامعه روستایی و استلزامات توسعه در محیط روستا به دنبال پاسخی برای سوالات ذیل باشیم:
1- چرا کارآفرینی در روستاهای کشور نیاز است؟ و کدام مولفه ها در کارآفرینی روستایی موثر است؟
2- با توجه به تحول در جامعه روستایی و توسعه آموزش عالی چگونه میتوان در کنار مشاغل سنتی، مشاغل جدید و مدرن و رقابت پذیر متناسب شرایط جدید ایجاد کرد؟
3- چه شرایطی برای تحقق مشاغل جدید بایستی ایجاد شود؟
4- مشاغل جدید چه ویژگیهایی بایستی داشته باشند تا در محیط روستا شکل پذیرند و بتوانند رشد نمایند؟
1- طرح مساله
توسعه کشاورزی به تنهایی نمیتواند رشد اقتصادی را در روستاهای کشور تضمین کرده و فقر را ریشهکن سازد و توجه به سایر بخشها نیز در کنار بخش کشاورزی ضروری به نظر میرسد. با توجه به این نکته، تاکنون برنامههای متعددی با هدف توسعه روستایی در کشور به اجرا در آمده است ولی همچنان پدیده مهاجرت از روستا به شهر و فقر و مشکلات روستائیان ادامه دارد و تعدادی از روستاهایی که نزدیک شهرهای بزرگ قرار دارند، نیز رشد کرده و تبدیل به شهر شدهاند. بدین ترتیب جمعیت روستانشینان روز به روز کاهش مییابد و با کاهش جمعیت، از میزان تقاضا برای کالاها و خدمات نیز کاسته میشود. این امر رکود اقتصادی را در روستاها به دنبال دارد. از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان، عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آنجاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند، اقشار روستایی فقیرتر و آسیبپذیرتر محسوب میشوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز میشود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها، نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی، حرفهای و تخصصی نبودن کار کشاورزی (کمبودن بهرهوری)، محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت)، و عدم مدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت، برای رفع فقر شدید مناطق روستایی، ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال و افزایش بهرهوری آنان، تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید. و سیاستها و استراتژی های گوناگونی برای توسعه روستاها پیشنهاد و اجرا گردید در این بین کارآفرینی نیز بعنوان یک راهکار جهت توسعه روستایی در بسیاری از کشورها منجمله ایران به اجرا درآمد(میرزاامینی، 1382).
کارآفرینی تنها استراتژی مناسب برای توسعه اقتصادی روستاها نیست، اما نسبت به سایر استراتژیها هزینه کمتری دارد و برای محیط روستایی مناسبتر است. با توسعه کارآفرینی و ایجاد شرکتهای کوچک کارآفرین، روستاییان به کالاها و خدمات مورد نیاز خود دست مییابند و این امر تاثیر زیادی در رشد اقتصادی روستاها و کاهش پدیده مهاجرت به شهرها دارد. روستاها نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشفنشده هستند که کشف و بهرهبرداری بهموقع از این فرصتها و ایجاد کسب وکارهای جدید و رقابتپذیر بر مبنای آن، میتواند مزایای اقتصادی چشمگیری برای روستاییان به همراه آورد (سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان، 1380).
راهاندازی و اداره یک واحد اقتصادی فعال در روستاها، نیازمند آشنایی با طیف وسیعی از دانشها و مهارتهاست چون جوانان روستایی اغلب از سطح مهارت کمتری در این زمینه برخوردارند. برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی و ارائه مشاوره در این زمینه، از سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در روستاهاست . دست اندرکاران توسعه کارآفرینی در روستاها بر دو فعالیت اصلی تاکید دارند:
- تشویق و حمایت از کارآفرینان روستایی برای ایجاد کسبوکارهای جدید
- تشویق کسب وکارهای موجود به توسعه فعالیتها و حرکت به سمت تحقق ایدههای جدید و کارآمد (پایگاه اندیشگاه شریف)
مطالعه برنامهها، استراتژیها، سیاستها و راهکارهای مختلف توسعه (در سطوح مختلف) همراه با بررسی تجربه عملی کشورهای مختلف در زمینه توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها، درسها و نکات کلیدی بسیار مهمی را پیش روی ما گذاشته است. اگرچه الزاماً نمیتوان عیناً از این تجربیات و رویکردها استفاده نمود اما توجه به آنها و "یادگیریِ" درست نکات، باعث روشنشدن فضای موضوع کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها و تسهیل و تسریع فرآیند سیاستگذاری در این زمینه خواهد شد. بعلاوه میتوان در بسیاری از موارد با بکارگیری رویکرد "بومیسازی"، با استفاده از ابتکارات و دانش سایر ملل، بهگونهای اثربخش روشها، طرحها و برنامههای محلی را طراحی و اجرا نمود.
مسائل و مشکلات نواحی روستایی ضرورت توسعه روستایی را ایجاب می نماید مشکلات و مسائل جامعه روستایی کشور بسیار زیاد می باشد و هر ناحیه روستایی مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد با وجود این نواحی روستایی کشور در مجموع با مسائل و مشکلاتی مواجهند که بصورت مشترک می باشد این مسائل عبارتند از: 1- فقر گسترده در نواحی روستایی 2- نابرابری در درون جامعه روستایی 3- مهاجرتهای روستایی 4- تخلیه روستاها در اثر تشدید و تداوم مهاجرتها 5- آسیب پذیری محیطی روستاها در برابر سوانح و مخاطرات طبیعی 6- بیکاری و مساله اشتغال در نواحی روستایی 7- محرومیت در جوامع روستایی بخصوص پایین بودن سطح رفاه اجتماعی 8- نابسامانی در نظام استقرار در روستاها (رضوانی، 1383 : 12-25).
در این مقاله جهت بررسی نقش کارآفرینی در توسعه روستایی ایران سعی شده است با استفاده از متون در دست و تجارب موفق در این زمینه در پاسخ به این سوال باشیم که کارآفرینی چگونه می تواند با ایجاد مشاغل جدید در رشد و توسعه روستایی کشور و جلوگیری از مهاجرتهای روستا – شهری موثر باشد و اصولاً چرا کارآفرینی در روستاهای کشور نیاز است؟ و کدام مولفه ها جهت کارآفرینی روستایی موثر می باشد؟ در این زمینه ابتدا به بررسی ویژگیهای جامعه روستایی ایران پرداخته شده است سپس مقوله توسعه و کارآفرینی بررسی شده و در پایان راهکار مناسب ارائه گردیده است.
ادامه دارد......
مهاجرت بعنوان پدیده ای جمعیتی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه و بحث و تبادل نظر نظریه پردازان علوم مختلف قرار گرفت در این راستا مهاجرتهای روستا – شهری به دلیل پیامدهای اقتصادی – اجتماعی آن بیش از سایر پدیده های جمعیتی مورد توجه قرار گرفت این مساله در ایران بعد از گسترش شهرنشینی و با سابقه رشد سریع شهرنشینی از آغاز قرن حاضر و بعبارت دیگر، از زمان شروع سلطنت رضاشاه به اوج خود رسید. در این دوره توجه خاصی که به گسترش شهرها و ایجاد کارخانجات مختلف بوجود آمد، جمعیت بسیاری را از روستاهای کشور به سمت شهرهای بزرگ کشاند. این روند همچنان ادامه داشت تا آنکه اصلاحات ارضی پیش آمد و روستاییانی که هیچ سهمی از زمینهای مقسوم نبرده بودند چارهای ندیدند به جز مهاجرت به شهرهای بزرگ، در این اثنا بسیاری از تحولات اجتماعی – فضایی جوامع شکل گرفت.
یکی از مهمترین پیامدها و اثراتی که مهاجرت بخصوص مهاجرت روستا – شهری می تواند داشته باشد ، تاثیر آن بر روی هویت افراد مهاجر است و اینکه در واقع آیا افراد مهاجر بر اثر مهاجرت از روستا به شهر دچار بحران هویتی می شود یا خیر؟ که این بحث یکی از مباحث مورد توجه در رشته های علوم انسانی است. این مقاله نگاهی است محدود به مهاجرت و بحران هویتی مهاجران روستا – شهری در ایران و سعی دارد تاثیر مهاجرت را بر هویت افراد مورد بررسی قرار دهد. در اینجا با توجه به شکل گیری هویت فردی در سن نوجوانی و جوانی به سن خاصی از مهاجران یعنی جوانان مهاجر بین سنین 15 تا 30 از روستاها به شهرها پرداخته شده است و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به دنبال شناخت بحرانهای هویتی ناشی از اینگونه مهاجرتها می باشد. زیرا موج مهاجرتهای جوامع روستایی به مناطق شهری و به تبع آن بروز مشکلات حاد اجتماعی و زیست محیطی و تبدیل شهرها به شهرهای چند زبانه، چند قومی و شهرهای ترکیبی از اقوام و قبائل مختلف مشکلاتی را در پی خواهد داشت.
واژگان کلیدی: هویت، بحران، مهاجرت، مهاجرت روستا- شهری ، جوانان ، تحولات اجتماعی – فضایی
مقدمه :
وقتی تجارت بر تولید غلبه می کند، طبیعی ترین روند نظام زندگی روستایی که مبتنی بر تولید است، به هم می ریزد و با رکود روستایی، دغدغه مهاجرت شکل می گیرد. از طرفی تجمع امکانات در مراکز شهری، به این دغدغه دامن می زند. وقتی نسبت خدمات آموزشی، رفاهی و فرهنگی شهر در مقایسه با روستا، نامتعادل و ناعادلانه باشد و این عدم تعادل با رکود تولید روستایی و رونق نسبی تجارت شهری همراه شود، دیگر هیچ انگیزه ای برای بقای جمعیت روستایی و مقابله با میل نسل تازه روستا برای مهاجرت به شهر، باقی نمی ماند.
یکی از پدیدههایی که در چند دهة اخیر میتوان در شهرها مشاهده کرد روانه شدن سیل گستردهای از جمعیت روستایی و عشایری به شهرها و در پی آن افزایش جمعیت شهری است. فروپاشی شیوههای تولیدی سنتی در جامعة ایرانی که نقطة اوج آن به اصلاحات ارضی در دهة چهل بر میگردد به عنوان نقطة عطفی در روند شهرنشینی در ایران قابل بررسی است. این روند شهرنشینی از سال 1340 تا 1360، نرخ جمعیت شهری را 5/34 درصد به 51 درصد رساند و رشد این نرخ هنوز ادامه دارد. تا قبل از اصلاحات ارضی، ایران کشوری روستایی ـ عشایری بود و اکثر مردم در جوامع روستایی یا عشایری زندگی میکردند، اما با پیدایش دولت مدرن و سیاست تخته قاپو کردن و مصرفی شدن جامعة ایرانی به دلیل پیدایش دلارهای نفتی و افزایش خدمات پس از اصلاحات ارضی درصد شهرنشینی روند رو به افزایش داشت و اکثر مردم را در خود جای داده است.(حسامیان،1377 ، مک کی 1380)
از طرفی وقتی شهرها با هجوم جمعیت روستایی مواجه می شوند، سرریز جمعیتی خود را در محدوده ای موسوم به «منطقه شهری» مستقر می کنند. گسترش این منطقه به تولد حاشیه نشینی و فضای زائد شهری منجر شده است. امروزه رشد جمعیت جوامع روستایی بدلیل شرایط جدید جهانی و شهری و صنعتی شدن، کفاف ظرفیت های جامعه را نمی کند و بسیاری از خدمات اجتماعی و امکانات زندگی و رفاهی تنها در شهرهاست که قابل دسترسی است، از این رو روستاها با مهاجرت به خصوص نسل جوان خود به شهرها مواجه هستند. حال برای هر گونه پیش بینی و برنامه ریزی ای در جوامع روستایی، شناخت تحولات در سطوح خرد و کلان کشور ضروری است. در سطح خرد با کنش هایی مواجه هستیم، که افراد و نهادهای روستایی را هدایت کرده و تحولات اجتماعی را از آن طریق جهت می دهند. تقدیرگرایی روح قالب تفکر و کنش در جامعه روستایی و عشایری ماست. بدین معنی که بسیاری از روستاییان بین اعمال خود و تحقق مطلوب اهداف و مقاصد موردنظر ارتباطی نمی بینند، بلکه آن را حاصل قضا و قدر و دست تقدیر روزگار می دانند. در حالی که برنامه ریزی و بهبود روش ها، نیاز ضروری به تفکری دارد که مبتنی بر ارتباطی عقلایی بین اهداف و مقاصد با اعمال و روش ها باشد. کنش های احساسی و قمارگونه از دیگر کنش های مضر در جامعه ما هستند. از این روی اساسی ترین نکته برای تحقق هر برنامه ای در جوامع روستایی کشور ما، توجه به این نحوه های نگرش و رفتار و کوشش در جهت تغییر آن ها است. تکیه بر توسعه مشارکتی و آموزش های مستمر و ترویج از جمله راهکارهای پیشنهادی برای عقب نشینی کنش تقدیرگرایی از کارها و امور روزمره به حوادث و اتفاقات غیرمترقبه هستند.
در سطح کلان اجتماعی نیز توسعه جوامع روستایی از روندی برخوردارست که متأثر از تحولات کلان کشور است. فرآیندهای شهرنشینی، توسعه جوامع صنعتی، بهبود خدمات اجتماعی، حاشیه نشینی و برنامه های کلان توسعه کشور، جملگی بر روند تحولات جوامع روستایی تأثیر می گذارند. شهرها برای تأمین نیازهای شغلی و نیروی کار خود نیاز به مهاجرین روستایی دارند، بنابراین فرآیند مهاجرت از روستا به شهرهای بزرگ طبیعی است، تنها دولت می بایست در ازای عرضه نیروی کار از جوامع روستایی به جوامع شهری و حاشیه نشین، حداقل نیازهای اساسی و تأمین اجتماعی جوامع روستایی و حاشیه نشین را تأمین کند، و باید اشتغال زایی و فرصت های شغلی ای را در این مناطق پدید آورد تا بیکاری موجب مهاجرت بی رویه از روستا به شهر و پناه بردن شان به کارهای خلافکارانه و اعتیاد و سایر جرایم و تخلفات نشود.
مقوله رشد و توسعه و نوسازی مستمر جامعه در یک فرایند زمانی شکل میگیرد. اما آیا همه جوامع و کشورهای دنیا در جریان توسعه و رشد قرار دارند؟ بدون تردید، تقسیم کشورها و جوامع به توسعه یافته و توسعه نیافته در حال توسعه - دست کم در ابعاد اقتصادی و فن آوری - غیر قابل انکار است، ولی آنچه بین اندیشمندان اجتماعی مورد بحث و گفتوگو میباشد عوامل رشد و توسعه و نیز موانع آن است. چه چیزی باعث رونق و تسریع توسعه در برخی کشورها و نیز چه عواملی سبب توسعهنیافتگی برخی دیگر از کشورها میگردد؟ بدون شک، «توسعه» پدیدهای انسانی بوده و با اختیار و انتخاب انسان به وجود آمده است. قهرا تحقق نیافتن آن نیز مستند به انسان و بیتوجهی او و یا مقتضیات خاص فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی اوست.
در تعالیم اسلامی بر زراعت و تجارت تأکید فراوان شده است و این دو بدون سرمایه تحقق نمی یابد و می توان گفت این دو بدون سرمایه تحقق نمی یابد و می توان استنباط کرد که: دعوت مردم به زراعت و خصوصاً تجارت مستلزم داشتن سرمایه زراعی و تجاری است. پس از نظر اسلام ممدوح است ولی می توان احتمال داد که منظور اسلام این است که سرمایه همه در حد «خویشفرمایی» (کارکن مستقل اقتصادی) است – همانطور که از «اجیر شدن» نزد دیگران مذمت شده است (باب کراهیه اجاره الرجل نفسه) – نه در جد پیدایش کار فرمایان بزرگ.
بنابراین، بحث حل نشده در رابطه تعالیم اسلام و توسعه اقتصادی «استراتژی توسعه اقتصادی» است و نه انگیزه کار و تلاش در اشخاص یا رسیدن به رفاه اقتصادی. و به نظر می رسد بهتر است اجزاء استراتژی توسعه اقتصادی و کلیت آن به عنوان موضوع مطرح گردد و حکم فقهی و نظر اخلاقی درباره آن مورد پرسش قرار گیرد و سپس بر اساس منابع اسلامی به آن پاسخ داده شود تا این نکته نیز روشن گردد.
از لحاظ لغوی، توسعه را معادل لغت انگلیسی Development گذاشته اند و لفظ «توسعه» در ادبیات عرب بر وزن تفعله (مصدر باب تفعیل است) مانند: تغذیه و تزکیه که معنی فعل متعدی در آن ملحوظ است. ماضی آن وسع و مضاری آن یوسع و مصدر آن توسعه است به معنی «وسعت بخشیدن»
عده ای معتقدند که مفهوم توسعه اقتصادی دارای بار ارزشی است و برخی میگویند: توسعه دارای بار ارزشی است و به معنای «وضعیت مطلوب» یا «وضعیت مطلوب اقتصادی جامعه» میباشد. این نظر از یک جنبه، مبتنی بر آن نظری است که میگفت: «توسعه انسانی» موضوع بحث است و در نتیجه توسعه انسانی به معنی پیدایش انسانهای کمال یافته است که جنبه «مطلوبیت» و «بار ارزشی» در آن ملحوظ است. از جنبه دیگر به این معنی است که لغت «توسعه» به معنی «وسعت بخشیدن» دارای بار ارزشی است و با این امر به وصف آن که «انسانی» یا «اقتصادی» و یا و ... باشد ارتباط ندارد.
کشورهای توسعه یافته قبل از رنسانس از لحاظ ساختار دانش مانند سایر مناطق جهان و عقبتر از سابقه درخشان کشورهای اسلامی بودند. سپس تغییراتی در نحوه نگرش و اندیشه آنان به طبیعت و انسان حاصل شد و فیزیک جدید و توجه به تجربه و نیز پرداختن به استفاده از یافته های تجربی در تولید اقتصادی ظهور کرد. در باب مباحث فلسفی نیز تغییراتی حاصل شد درباره انسانیت، فرهنگ، ترتیب، حکومت، سیاست، دین، آزادی و ... نیز اندیشههای تاز ای ارائه شد در حیطه سیاسی نیز جنگ داخلی آمریکا، انقلاب انگلیس، انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه را تجربه کردند و حکومتهای پارلمانی و مراجعه به آراء عمومی در تعیین دولتها به طور پابرجا مرسوم گشت.
توسعه اقتصادی به مفهوم امروزین مستلزم تراکم سرمایه صنعتی تولید انبوه است و تجربه غرب و روسیه و ژاپن صنعتی جهت تولید انبوه است و تجربه غرب و روسیه و ژاپن در این راه مقارن با تمرکز ثروت نزد اقلیت سرمایه داری بوده است که از راه استثمار به دست آمده است. در واقع، بحث بر سر این است که استراتژی سازگار با اسلام برای تمرکز سرمایه صنعتی و قبل از آن، پس انداز مازاد و انباشت آن چگونه خواهد بود؟ انباشت ثروت و تمرکز سرمایه صنعتی در عین رعایت "کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم" چگونه میسر است؟
ادامه دارد.....